NovelEast

خانه

ورود

ثبت‌نام

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

بیاید چند تا از چالشای نقد ادبی رو مرور کنیم

نویسنده: Laura30
|
انتشار: 2 ماه قبل

یکی از جنجالی‌ترین بحث‌هایی که حول تولیدات ادبی و هنری و در این مورد خاص، یعنی ناول‌ها شکل میگیره؛ بحث در مورد سطح کیفی و نقاط قوت و ضعف کار هست.

شما ممکنه صرفا یک مصرف کننده باشید و قصد هم نداشته باشید که دست به قلم ببرید، اما از انتقاد کردن و بررسی محتوای یک کار خوشتون بیاد. گفت و گو‌های نقادانه یک حرکت تک بعدی نیستن. زمانی که نسبت به یک ناول واکنش نشون می‌دید و نقد خودتون رو به صورت علنی بیان می‌کنید، به طور بدیهی می‌تونید منتظر بازخورد هم باشید.

نقد، یک روش بهینه برای بهبود سطح کیفی یک شیوه‌ی اندیشیدن یا شیوه‌ی تولید هنری هست؛ اما نکاتی در این زمینه وجود داره که در صورت رعایت نکردنشون می‌تونید به راحتی انتظار طرد شدن یا به حاشیه کشیده شدن بحث ها رو داشته باشید.

این موضوع، بخصوص در مورد افرادی که علاقه ندارن تجربه‌ی خشونت کلامی رو داشته باشن از اهمیت زیادی برخورداره. نقدی که ارائه میدید در معرض قضاوت افراد زیادی قرار می‌گیره و بسیاری از بازخورد‌های احتمالی قابل پیش‌بینیه. شما نمی‌تونید با روش‌های بیمارگونه و خشونت آمیز به بهبود یک جو ادبی یا هنری کمک کنید و ممکنه به لحاظ روحی و روانی هم آسیب ببینید.

رقابت بیمارگونه چطور باعث به حاشیه کشیده شدن نقد ادبی و هنری میشه؟

از بچگی به ما یاد میدن که رقابت کنیم. اون هم نه لزوما یک رقابت سالم؛ بلکه ما رو در معرض رقابت با هم سن و سال‌هامون قرار میدن. افراد بزرگسال این موضوع رو کاملا طبیعی و همچین انتقاداتی رو کاملا به جا و منطقی می‌دونن. اینکه والدین، ما رو در معرض همچین رقابت‌هایی قرار میدن، به معنی سالم بودن این موقعیت‌ها نیست. رقابت با دیگران می‌تونه باعث ایجاد یک روند فرسایشی و به شدت آسیب‌زا بشه؛ چون ما با پتانسیل‌های متفاوتی متولد می‌شیم و برای بسیاری از ما، امکان بهره بردن از تجارب مفید و ارزشمند وجود نداره.

معیار بسیاری از منتقدین تند‌رو در مواجهه با یک اثر ادبی، آثار شاخص و حرفه‌ای از افرادی هست که موقعیت رشد و کسب تجربه‌ی بسیار خاص یا متعادلی داشتن. این دسته از منتقدین، به کمک همچین شاخص‌هایی حتی ممکنه سعی کنن یک نویسنده رو وادار به توقف و کنار گذاشتن قلم کنن. اگر همچین خواسته ای در ذهن شماست و منتظر فرصت هستید تا به عنوان یک منتقد بیانش کنید، پس می‌تونید خودتون رو برای بازخورد‌های بیمارگونه و تند زیادی هم آماده کنید.

هر چند بسیاری از افراد ممکنه صرفا ترجیح بدن که شما رو نادیده بگیرن. این ذات کار شما نیست که اشتباهه، شیوه‌ای که برای تولید محتوای نقادانه‌ی خودتون در نظر گرفتید حالتی بیمارگونه و متجاوزانه داره. این روش، لزوما کمک نمی‌کنه که نویسنده راغب بشه به سمت تجارب با کیفیت‌تر بره، بلکه بیشتر احساس می‌کنه که در حال سرکوب شدنه و یک عنصر اضافی در دنیای ادبیات هست.

نویسنده‌ها جای کسی رو تنگ نکردن

ما در قرن بیست و یک هستیم و لزوما نیازی نیست که هزینه‌ی خاصی بابت نشر آثار ادبی خودمون داشته باشیم. اینترنت یک بستر بسیار بهینه رو برای انتشار آثار هنری و ادبی فراهم کرده و بسیاری از افراد، علاقه دارن که افکار و احساسات خودشون رو با دیگران در اشتراک بذارن.

اینکه یک فرد میاد و خودش رو در معرض قضاوت قرار میده به این معنی نیست که بقیه حق دارن با حرفای خودشون به روح و روانش تجاوز کنن. حتی اگر دیگران با شما رفتاری تند و خشونت آمیز داشتن، توجیهی در مورد ادامه دادن این چرخه‌ی بیمارگونه نیست. اگر یک اثر ادبی و هنری در نظر شما محتوای نامناسبی داره می‌تونید نظر خودتون رو به کمک محتوایی الهام بخش بیان کنید و اگر ایده‌ی مناسبی هم ندارید، خوده سکوت و عدم مشارکت در ایجاد بازخورد، یک نشونه‌ی خوب رو در برابر نویسنده قرار میده تا بفهمه محتوای تولیدیش، با دیگران ارتباط خاصی برقرار نکرده

بازخورد‌های بیمارگونه می‌تونن زمینه‌ی سو‌استفاده از خوده شما رو فراهم کنن

شاید فکر کنید که پیروز شدن در کل کل‌های اینترنتی و ایجاد نقد‌های پرشور و حماسی و خشن نسبت به نوشته‌های دیگران می‌تونه نشون دهنده‌ی قدرت روانی بالا و نبوغ شما باشه؛ اما بهتره بدونید که تحریک افراد به نشون دادن بازخورد‌های جنجالی و تند، یک شیوه‌ی بسیار رایج در بازاریابی و تبلیغ رسانه‌ایه و میشه گفت جزو اون ایده‌های بسیار تاریک هست که به کمکش ‌میشه حتی سرنوشت یک جامعه رو به سمت خشونت برد و اونها رو دچار نوعی عقبگرد کرد.

وقتی فردی اونقدر توانایی نداره که با یک محتوای مناسب و ارزشمند، افراد جامعه رو تحت تاثیر قرار بده و ایده، محصول یا افکار خودش رو در معرض استفاده قرار بده، این ایده‌ی بیمارگونه رو ممکنه به کار بگیره. فرد تولید کننده می‌گرده و می‌گرده تا بتونه نقطه ضعف‌های مشترک مردم یک جامعه رو پیدا کنه. به طور مثال، تولید محتوا از موضوعاتی که در عرف عمومی چندش‌آوره، موضوعاتی که باعث حسادت شدید طیف جنسیت زده‌ی جامعه میشه، موضوعاتی که جنبه‌های تاریک روابط عاطفی و لذتی که از سو‌استفاده‌ی احساسی و جنسی میشه برد، از موضوعات رایج در توییتر فارسی هستن که همیشه باعث ایجاد بحث‌های طولانی و دنباله‌دار و بازخورد‌های بسیار شدید میشه.

اغلب صفحاتی که در مورد تولید همچین محتوایی اقدام میکنن هم کاملا در حال نقش بازی کردن هستن و داستانهایی که میگن لزوما اتفاق نیوفتاده. اما با جلب توجه و تحریک افراد به ایجاد خشونت و درگیری کلامی، به اهداف تجاری خودشون دست پیدا می‌کنن.

ذهن مردم جامعه سطل آشغال نیست

یکی از بازخورد‌ها و نتیجه گیری‌های جالب از طرف منتقدین سرسخت، زیر سوال بردن سلیقه‌ی عمومی جامعه است. یعنی افراد یک جامعه رو متهم به آشغال خور بودن و بد‌سلیقگی می‌کنن.

مردم جامعه درست مثل شما به دنبال کسب تجربه هستن و علاقه دارن که از بین موارد مختلفی که پیش‌رو دارن دست به انتخاب بزنن. شما نمی‌تونید انتظار داشته باشید که همه قادر به جذب و هضم همون محتوای ادبی و هنری‌ای باشن که در نظر شما مناسب و پسندیده است. بخصوص در مورد ناول و کتاب‌ها. چون مطالعه کار دشواریه و همه نیاز دارن که از محتوایی ساده و زود‌هضم شروع کنن تا بتونن کم کم به سراغ محتوایی پیچیده‌تر برن. شما از روز اولی که سواد‌دار شدید، آثار ادبی فاخر می‌خوندید؟

بسیاری از افراد، قادر به تشخیص محتوای مبتذل یا کار‌هایی که پر از حرف‌های فریبنده و ویروس‌های فکرین نیستن. درک تکانه‌هایی که باعث گرایش مردم یک جامعه به یک اثر هنری می‌شه می‌تونه به ذهن منتقد شما در درک این ساز و کار کمک کنه.

یک محتوای ویروسی و خطرناک می‌تونه به طور غیر‌مستقیم، ذهن مصرف‌کننده رو بیمار کنه و سلامتش رو به خطر بندازه. فکر میکنید انسانی که صاحب همچین میل بقای قدرتمندی هست، به صورت خودآگاهانه به سمت مصرف تولیدات فکری و هنری ویروسی میره؟ شما نمی‌تونید با خشونت، تحقیر و کنایه‌های تند، دیگران رو از مصرف همچین محتوایی منع کنید.

اگر فردی در مقابل پرورش و حمایت تولید‌کننده‌های ادبی و هنری قدرتمند مسئول باشه، دقیقا افرادی هستن که حساسیت زیادی نسبت به محتوا دارن و می‌تونن محتوایی نقادانه تولید کنن. خشونت کلامی، تعصبات شدید، تحقیر و آزار و اذیت تولید کننده‌ها، آفت نقاد بودنه و این چرخه رو دچار آسیب می‌کنه.