۱. شرایط فردی:
- اعتماد به تواناییها و صبر خودتون.
- آمادگی برای همکاری چندین ماهه.
۲. شرایط کاری:
- همکاری بهصورت آزاد بوده و محدود به ساعت نیست.
- قسمتهای مدنظر شنبه اعلام و جمعه دریافت میشن.
- ۳بار بدقولی در تحویل، باعث کنار رفتن از تیم میشه.
- ماهانه انتظار ۲۰ قسمت ترجمه از شما میره.
۲. موارد مالی:
- دستمزدها بهصورت پلهای محاسبه میشن:
+ ۱۰ قسمت در ماه = قسمتی ۵ هزار تومان.
+ ۲۰ قسمت در ماه = قسمتی ۱۵ هزار تومان.
+ ۴۰ قسمت در ماه = قسمتی ۳۰ هزار تومان.
- دستمزدها در ابتدای هر ماه پرداخت میشن.
مرحله اول: متن زیر را ترجمه کنید. (از کتاب: Children of the Holy Emperor - Chapter 1)
The 17th Holy Emperor of Delcross, Nathaniel Klein, Nate.
Apart from the founding Holy Emperor, he was a ruler with an unprecedented level of power.
With a tremendous divine power befitting of a representative of the gods, he was the unofficial youngest Sword Master and the strongest swordsman on the continent.
Under his rule, Delcross was enjoying the pinnacle of stability and prosperity, and the relationship with the neighboring vassal states had never been more friendly. He was fit to be evaluated as a once-in-a-century emperor.
However, he was more famous by another epithet: the [Unprecedented Playboy Holy Emperor].
At the young age of 21 when he ascended the throne, he already had three wives, one lover, and five children.
Now, after ruling for over 12 years, he has over seven children that are officially known. The number of his hidden illegitimate children is unknown to all.
For generations, the Holy Emperors of Delcross, thanks to their image as [God’s Representative], they did not have many children.
The only exception was the founding Holy Emperor, who was known to have over 15 children, but considering that he, referred to as the demigod, ruled for over 300 years, the number is not unbelievable.
Such were the circumstances, and thus this young and competent emperor couldn’t stop the playboy image from sticking to him.
All of this was the result of the immaturity of his younger days. Humbly accepting this responsibility, Holy Emperor Nate decided to properly take care of his children as far as his power reached.
Therefore, he ordered his chief chamberlain to keep a close eye on the children’s conditions, and he worked hard to spend one-on-one time with his children, putting off his busy office hours.
However, despite his efforts, parenting was never an easy task, as growing children rarely obey their parents’ wishes.
Children occasionally engaged in behaviors that their parents simply couldn’t understand.
Let’s take his eldest child, the 1st Prince Owen, as an example.
He was a boy who was discovered when he was already grown, and initially, he seemed very pleased to meet his father after so much hardship.
However, one day he suddenly started speaking nonsense, claiming that he could see some strange documents in thin air.
“Father, I aim to become stronger with the power of this status window.”
Then he set off for the southern front line.
مرحله دوم: متن زیر را تصحیح کنید.(2201 Birth of the demonic sword - Chapter)
Chapter 2201 - 2201. ضعیف شد
آلباتیا لال بود پادپادشاه الباس یک سطح شخصی [level_سطح] از قدرت ایجاد کرده بود که از او میخواست دنیای خود را بسوزاند تا اثرات آن را نشان دهد. او اساساً در سفر کشت [cultivation_تهذیب] فریبکاری کاشته بود، اما برای استفاده از آن باید بهای گزافی می پرداخت.
«تو خودت را می کشی» آلباتیا [albatia_الباشیا] در حالی که فهم در ذهنش روشن شد، فریاد زد.
«درست است!» پادشاه الباس خندید و شعله های آتش او همچنان به راه خود در کارگاه نهایی می سوخت.
آلباتیا [albatia_الباشیا] اظهار داشت «این بی پروا و دیوانه است».
«لطفاً» پادپادشاه الباس به خنده ادامه داد. «من مجبور بودم احمق ها را با روش های غیرمنطقی ببینم که بالاتر از من تیراندازی می کنند. باید کمی دیوانه می شدم تا به آنها نشان دهم چه کسی بهترین است.»
آلباتیا [albatia_الباشیا] فریاد زد «اما دنیای شما ممکن است هرگز بهبود نیابد!»
«من بهترین کتیبه [inscription_حکاکی] استاد جهان هستم»، پادپادشاه الباس اعلام کرد. «من نمی توانم تعداد آیتم هایی را که برای بهبود دنیایم ایجاد کرده ام بشمارم. مطمئناً استرس تکراری ممکن است آسیب دائمی به جا بگذارد، اما شما خودتان این را گفتید. حریف ما این شانس را داشت که برای مدت طولانی آماده شود. من باید خودم را بگذارم. زندگی بسیار در معرض خطر برای مطابقت با آن.»
آلباتیا می دانست که در آن مرحله کلمات بی فایده هستند. پادپادشاه الباس تصمیم خود را گرفته بود و قدرتی که او آزاد کرد ثابت کرد که از آن پاداش دریافت می کرد. هیچ چیز در رتبه نهم نمی توانست با آن قدرت انفجاری مخالفت کند.
«راست میگوید خاویر» صدای جیغی از میان طوفان طنین انداز شد و به زودی شکلی بالدار [figure_وجود] از آن بیرون آمد. «همه ما باید برای خوردن بهشت و زمین ریسک کنیم.»
«تو اینجا چه کار می کنی؟» پادپادشاه الباس با لحنی جدی در حالی که چشمان درخشان خود را به احمق دوخته بود، پرسید. «همه چیز در حال انفجار است.»
احمق [foolery_فولری] اعلام کرد «نمی گذارم تمام شکوه را تصاحب کنی.»
پادپادشاه الباس ادامه داد «شما خواهید مرد».