مصاحبه با تیم ترجمهی ناول تولد شمشیر شیطانی
مصاحبه با تیم ترجمهی ناول تولد شمشیر شیطانی
هشدار: این مصاحبه کمابیش میتونه محتوای داستان رو تا چپتر ۶۰۰ لو بده.
اولیس:
دورهی انتشار یه ناول، عموما مهم ترین وجهاش محسوب میشه. همه درگیر خوندن و نظر دادن در موردش میشن و پا به پای نویسنده پیش میرن. حالا ما تو وب فارسی تو همچین مرحلهای هستیم. یعنی کار داره ترجمه میشه و خوانندههایی هستن که کنجکاون و راجب محتوای این ناول صحبت میکنن.
فکر میکنم فردی که تا حد بیشتری درگیر محتوای ناول میشه خوده مترجم هست. خودتون چطور راجبش فکر میکنید؟ ترجمه چقدر باعث میشه درگیر یه ناول بشید و این درگیری چقد با زمانی که صرفا مطالعهاش میکنید فرق داره؟
Farhad
اوهوم اوهوم. میدونی حسی که خواننده به منِ مترجم فارسی داره، همون حسی هست که خواننده به نویسنده داره. این حس باعث میشه که بخواد بیشتر بدونه و به قولی نسخ قسمت جدیده.
از اونطرف خود مترجم هم دوباره چنین تاثیری از نویسندهای که داره کارش رو ترجمه میکنه میگیره و من نوعی دوست دارم بفهمم آیا این اتفاقی که الان افتاده، توی جریان کلی هم قراره تاثیر بذاره یا نه، آیا این شخصیت رو قراره دوباره ببینیم یا نه؟ شاید بشه گفت ما مترجمها هم خوانندههایی هستیم که حق نظر دادن نداریم.😔
اولیس:
به خاطر لو رفتن داستان و این قضایا؟
Farhad
آره هم اون و هم اینکه ممکنه نظرمون روی خود ترجمه تاثیر بذاره و بخواهیم شیطونی کنیم. :)
اولیس:
حالا بریم سراغ نوآ، به نظرتون این کارایی که نوآ انجام میده آخر و عاقبت داره؟ 😔
Farhad
کثافکاریهاش روی تخت منظورته یا تهذیب کردن اینطوریه؟😂
اولیس:
در زمینهی جفت گیری به نظرم خیلی سالم تر از عرف عمومی رفتار میکنه. بیشتر در مورد هدف روحی ای که دنبال میکنه، قتل، دزدی، شرارت
Farhad
دقیقا، مردیست مومن و اهل عمل. ^_^
اما در مورد هدفش باید بگم چرا که نه؟ دنیایی که نوآ داره داخلش زندگی میکنه واقعا عظیم و اسرارآمیزه، قوانین و سبکزندگیای هم داره که قویترینهای اون سرزمین تعیینش کردن. پس مطمئنا داخل چنین دنیایی نوآ نمیتونه خوب باشه یا برای خوب بودن تلاش کنه چون داره داخل جای اشتباهی کار اشتباهی رو انجام میده. پس بهنظرم سبک زندگیش داخل اون دنیا درسته ولی توی دنیای عادی شاید نظرم این نبود و میگفتم صرفا دنبال قدرت بودن عاقبت خوشی نداره و همون اتفاقی در نهایت رخ میده که نوآ داخل رویاش در آکادمی دید: ایستاده بر کوهی از جسد، نگاهش به بالا و ناراضی از نقطهای که به آن رسیده. طمع، طمعی برای داشتن بیشتر از این، خیلی خیلی بیشتر از این.
اولیس:
یعنی میگید که سیستم دنیای نوآ دیوار بخصوصی برای تکیه دادن نداره و انتخابای زیادی پیش روی نوآ نیست.
Farhad
آره دقیقا. یهجورایی میشه گفت دنیایی که نوآ داخلش هست یهجورایی روایت خطی داره. یا قوی میشی یا برای قویها کار میکنی. مگر اینکه بخوای درویش بشی و خودت رو صرفا درگیر عرفان کنی.
توی جامعه ما هم همینطوریه و فقط بهجای قدرت دنبال پول هستیم. پول چیزیه که میتونی مخفیانه داشته باشیش و آزار چندانی هم به کسی نرسونی، اما قدرت چیزیه که باید به نمایشش بذاری و باهاش جون بقیه رو بگیری تا آبدیده و ثابت بشه.
اولیس:
با چه پیش زمینهای سراغ ترجمهی این کار رفتین؟ درخواستاش زیاد بود یا خودتون انتخابش کردید؟
Farhad
آره یکی از دوستهام که ناولهای زیادی رو خونده بود این کار رو پیشنهاد داد و گفت جزو کارهاییه که دنیاسازی و شخصیتهای خیلی جالبی داره، پس منم گفتم بهتره که بهش یه فرصت برای درخشیدن بدیم.
اولیس:
برای خودتون چقد جذابیت داشت؟ تو اولین مواجهه چه احساسایی رو درونتون زنده کرد؟
Farhad
میدونی، زیادن نویسندههایی که سعی میکنه شخصیتی مثل نوآ رو خلق کنن. فردی که بهجز خودش و هدفش به چیزی اهمیت نمیده. اما اغلب در چنین کاری شکست میخورن چرا که نمیتونن واقعا چنین آدمی رو تصور کنن پس یدفعه چشمهات رو باز میکنی و میبینی شخصیت اصلی یا خیلی مهربون شده و کلی دوست و رفیق داره، یا خیلی بیرحم شده و بیاهمیت به چیزی فقط آدم میکشه.
اما در تولد شمشیر شیطانی، نوآ تمام تصمیماتش منطقیه. نه تنها برای خودش بلکه برای افرادی که باهاشون ارتباط داره هم منطقیه. اگه پا روی دمش بذاری یا بخوای محدودش کنی باهات مبارزه میکنه، اما به غیر از اون نوآ دردسر نمیخواد پس بیمورد به مردم آسیب نمیزنه. اما از اونطرف جلوی چنین افراد سادهای هم دوباره گاردش رو بالا میگیره، مثل سبک رفتاری که با جون داشت و قبل از جداییشون در آکادمی به وضوح گفت که حاضره اون رو بکشه، تنها شرطش اینه که جون حریص بشه و اون موقع نوآ همه خاطراتشون رو دور میریزه.
.
.
.
اولیس:
بخش دوم این مقاله مصاحبه ای هست با شبنم که به تازگی عضو تیم ترجمه شده ولی مترجم خیلی فعالیه. حین مصاحبه متوجه شدم که خودشم نویسنده است و توی سایت وب ناول کاراشو منتشر میکنه. در مورد تجربه اش از انتشار ناول توی یه سایت بزرگ هم پرسیدم که فکر کنم برای نویسنده هایی که دوست دارن این روزا درآمد دلاری داشته باشن جالب باشه.
اولیس:
از اونجایی که شما اواخر کتاب دوم عضو تیم ترجمه شدید سوالایی که در ادامه مطرح میکنم هم به همین بخش محدوده. اول کنجکاوم بپرسم که طی این مدت (که اتفاقا مترجم پرکاری بودین) نوآ چه تصویری از خودش توی ذهنتون ساخته و نظرتون در مورد شخصیتش چیه؟
Shabnam:
خب دقیقا به همین دلیل من اطلاعات زیادی از گذشته ی نوآ ندارم، ولی طبق اطلاعات ویکی مربوط به کتاب یه تصویر کلی از گذشته ش دارم، بنظر من نوآ یه شخصیت محکم و قوی داره که برخلاف ضعف های اخلاقی زیادش، همین قوی بودنش و عزم راسخی که برای رسیدن به اهدافش داره شخصیتش رو جذاب میکنه.
بنظرم منطقیه که بخاطر زندگی و گذشته ی سختی که داشته همچین شخصیت سرد و دور از دسترسی داشته باشه و دیدن اینکه اتفاقات جدید زندگیش داره روی بهتر شدن شخصیتش تاثیر میذاره و باعث رشدش بعنوان یه انسان میشه، جالب و تحسین برانگیزه.
من خودم به شخصه از شخصیت های خشنی که تمام تمرکزشون روی هدفشونه خوشم میاد، و از همون اول شخصیت نوآ برام جذاب و سرگرم کننده بود 😅
اولیس:
خب تصویری که از کلیت داستان تا اینجا داری میشه گفت تصویر کاملیه و طی فصل های قبلی ما بیشتر درگیر رشد نوآ بودیم. به نظرت توجه نوآ به اخلاقیات نسبت به اطرافیانش چقدره؟ به هر صورت اون تنها نیست و در یک جامعه ی بزرگ از انواع تهذیبگرا قرار گرفته که اونا هم مسیر رشدشون از مبارزه و خشونت و رنج میگذره.
Shabnam:
خب درسته که بقیه تهذیبگرها هم زندگی و تجربیات سختی داشتن، ولی با توجه به اینکه نوآ بجز سرد و خشن بودن، تا حد زیادی هم خودخواهه باعث میشه این رفتار سرد و دید تحقیرآمیزی که نسبت به خیلی از اطرافیانش داره، قابل درک و پیش بینی باشه.
نوآ یه شخصیت خود محور داره(حداقل توی این زندگیش) و توی اکثر موارد، انتخاب اول، خودش و خواسته هاشن، این ممکنه واسه بعضی از خواننده ها آزار دهنده باشه، ولی بنظر من نمیشه انتظار داشت که نوآ به این زودی ها به اون میزان از رشد شخصیتی برسه که بخواد ارزش ها و خواسته های بقیه رو به خودش ترجیح بده😄
در حال حاضر نوآ تمام خواسته و تمرکزش روی هدفش و قدرت بیشتره، و بنظرم با به دست آوردن قدرت بیشتر، نوآ مغرور تر میشه و به افراد کمتری احترام میذاره، چون اولویتش برای همه چیز قدرته، و تا وقتی به مخاطبش احترام میذاره و سعی میکنه اخلاقیات رو رعایت کنه که بدونه زورش بهش نمیرسه!
البته انگار بین این همه غرور و طمع قدرت، قدر دان کارهایی که یه سری افراد خاص براش انجام دادن هست، مثل احترام و قدر دانی که نسبت به شیطان تعقیب گر داره🤔
ببخشید من یکمی زیادی جزئی توضیح میدم😅
اولیس:
نگران نباش کسی که داره باهات مصاحبه میکنه خودش عاشق حرف چاقیدنه، هر چه میخواهد دل تنگت بگو.
اینکه به سطح رشد شخصیتیش اشاره کردی برام جالبه، در واقع منطقی هم هست، نوآ قدرت مبارزه ی خوبی داره اما این توصیف کننده ی سطح ادراکش نیست. این جرقه ی رشد ادراکشو هم هر بار که به یه شخصیت حمایت گر و اخلاق گرا میرسه میبینیم. به طور مثال مادرش ازش حمایت میکرد و به وضوح بهش علاقه داشت و به قولا دوستانش در هایو که باهاش محترمانه و حتی بعضا با محبت برخورد میکنن.
به نظرت جامعه ای که نوآ درونش تناسخ پیدا کرده نسبت به جامعه ی قبلیش (از جوامع زمینی خودمون رفته به اونجا) جای بهتریه یا یه جهنم پست تر؟
Shabnam:
اوکی😅👍
موافقم، بودن همچین شخصیت هایی باعث میشن نوآ یکم دیوارهایی که اطراف خودش کشیده رو پایین بکشه و به خودش اجازه بده احساسات عادی رو دوباره تجربه کنه و از خودش و احساساتش نترسه.
بنظر من این کاملا بستگی داره از چه دیدی به این قضیه نگاه کنیم، اگه بخوام خودمو بذارم جای نوآ، بودن تو دنیایی که بخاطر شرایط خاصی که داره، میتونه به تموم خواسته ها، هرچقدر هم سیاه و دور از انسانیت، اجازه ی شکوفا شدن بده، میتونه جذاب باشه.
ما هممون کلی نقاب داریم که شخصیت اصلیمون رو پشتش قایم میکنیم، و بیشتر اوقات خودمون هم نمیتونیم خودمون رو بشناسیم، بودن تو همچین دنیایی شاید به آدما اجازه بده خود واقعیشون باشن، فقط توی همچین جایی میشه ارزش های اخلاقی واقعی یه نفر رو به چشم دید.
این دنیا هم خب، زندگی سخته، همیشه نمیتونی بری دنبال خواسته هات، بنظرم اگه کنار این سختی ها میشد یه اژدها رو از نزدیک دید کیفیت زندگی بالا میرفت😄
اولیس:
میشه گفت محیط جدیدی که نوآ بهش تناسخ پیدا کرد یه جورایی اجازه داده تا سطح واقعی اخلاقیات خودشو نشون بده و چه بسا اگر بقیه ی آدمای سیاره به همچین محیطی برن چیز بدتری رو نشون بدن.
اگه موافق باشی یکم در مورد ترجمه و مهارت هاش صحبت کنیم چون حالا تابستون هم شده و افراد زیادی دوست دارن جزو تیم ترجمه بشن. چند وقت هست که کار ترجمه انجام میدی و چقدر این حرفه برات مهمه؟
Shabnam:
دقیقا، اگه منم اونجا بودم نمیتونستم با وسوسه ی ترکیب خودم با یه اژدها مبارزه کنم 😂
آره مشکلی نیست، من یه چند سالی میشه بخاطر علاقم به کتاب و نویسندگی، رمان نویسی میکنم، حدود دو سه سال میشه که رفتم سراغ کتاب های زبان اصلی و یه سال و چند ماهی میشه که تو پیج خودم توی واتپد داستان های کوتاه ترجمه میکنم، بخاطر شرایط کار مترجما میدونم اگه کار خیلی تخصصی یا به یه زبان متفاوت نباشه، درآمد زیادی نمیشه ازش انتظار داشت، و با این شرایط سخت اقتصادی باید به فکر یه شغل پر درآمد بود، ولی فعلا نمیخوام از علاقه ام به کتاب های فانتزی و سوپرنچرال، و ترجمه و نویسندگی دست بکشم، فعلا مجبورم دو شغله برم جلو😅
البته فقط داستان کوتاه ترجمه نکردم، خودم دارم یکی از کتاب های خودمو توی وب ناول ترجمه میکنم، البته بخاطر شرایط کار سخت و عملا بردگی که از نویسنده انتظار داشتن، فعلا رو حالت پازه😂
اولیس:
مگه چه انتظاری از نویسنده دارن؟
به هر صورت ول ناول منبع درآمد خوبی برای نویسنده های ایرانی میتونه باشه و اتفاقا نویسنده هایی هم به خودمون مراجعه کردن و کنجکاون بدونن که وب ناول چجور جاییه و آیا میصرفه که برن سراغش یا نه.
Shabnam:
راستش شرایط کار توی وب ناول اولش که پیشنهاد قرارداد گرفتم خیلی جذاب و رویایی بنظر میرسید، بالاخره قول درآمد به دلار خیلی وسوسه انگیزه، ولی این شرایط برای همه نمیتونه جوابگو باشه.
یکی دو ماه اول میتونی با روند و سرعت و خواسته های خودت بری جلو، به محض اینکه یکم تعداد ویو و امتیاز بره بالا، نویسنده ها رو تقریبا مجبور به امضای بخش دوم قرارداد میکنن که شرایطش یکم سخته، مثلاً برای رسیدن به یه درآمد خوب و منطقی، روزانه حداقل باید دو قسمت ۱۰۰۰ کلمه ای ترجمه کنی، هفته ای ۱۴۰۰۰ کلمه، و این برای مترجم های تقریبا تازه کار مثل من، واقعا سخته، چون همونجور که میدونین فارسی به انگلیسی خیلی سخت تره، آدم یه جورایی زده میشه از کار.
انتخاب دوم استخدام مترجم از خود کمپانی وب ناوله، که بیشتر از ۶۰ درصد درآمد میره پای مترجم، و دلیل مهم تر اینکه اون مترجم میتونه هرکاری دوست داشت با ترجمه بکنه، و من اصلا نمیتونم با این قضیه کنار بیام که یکی دست به ساختار نوشته ام بزنه😅
اولیس:
اگه دوست داشتی خوشحال میشم اسم ناولت رو بگی، شاید بچه ها هم مثه من کنجکاو شده باشن در موردش.
Shabnam:
چرا که نه، اسم ناول Broken Demon، یکم ترجمه ی انگلیسیش ضعف داره، ولی خب اولین کار ترجمه ی رسمیم بود و اینجور ضعف ها تا حدی بنظرم منطقیه😅
با اسم خودم میشه پیداش کرد تو سایت وب ناول، نسخه فارسیش هم توی واتپد هست.
اولیس:
درسته که این سوالا با موضوع مصاحبه همخوانی نداره ولی موضوع جالبیه و فکر میکنم خواننده ها هم در موردش کنجکاو شده باشن.
بازخورد خواننده ها توی سایت وب ناول چطور بوده؟ چون کارای ایرانی ای که منتشر میکنیم اینور زیاد کامنت دریافت نمیکنن و خیلیا دوست دارن بتونن طیف متنوعی از بازخوردا رو ببینن و تجربه کنن.
Shabnam:
راستش من انتظار این میزان بازدید رو تو ماه های اول از کتابم نداشتم و یه جورایی سورپرایز شدم، ولی موضوع کامنت یکم متفاوته، چون اکثر کتاب های فارسی(منجمله کار خودم) موقع ترجمه، اون روانی و سلیس بودن کارهای لوکال و اورجینال رو ندارن، اکثر خواننده های انگلیسی زبان بعد از اینکه متوجه شرقی بودن مترجم میشن ممکنه واکنش جالبی نشون ندن، البته من خیلی کم این موضوع رو دیدم، خیلی ها هم ساپورت میکنن، ولی نظرات خیلی رک و راسته و اگه یکی از کارت خوشش نیاد تو کامنتا گند میزنه به نویسنده😅
البته اونا اکثرا مثل ایرانی ها موقع کتاب خوندن از هیجان زیاد کامنت های زیاد نمیذارن، در کل نمیشه انتظار واکنش زیاد و گسترده ای داشت، حداقل نه اوایل کار و قبل از سلیس و روون شدن نوشته👍
طبق تجربه، اگه نویسنده های ایرانی بخوان تو سایت های ایرانی کتاب بنویسن، قرار نیست بازخورد زیادی نصیبشون بشه، من از زمان کار سایت نود و هشتی ها، تو سایت های ایرانی رمان نوشتم، ولی هیچوقت بازخورد کارهام توی سایت ها به اندازه ای نبود که الان توی واتپد دارم، انگار بیشتر نوجوون های این دوره از آپ هایی مثل واتپد استفاده میکنن و زیاد به سایت های ایرانی اعتماد ندارن🤔
البته بنظرم دلیل دیگه کمبود بازخورد میتونه بخاطر محدود بودن ژانرهای ناول ها توی سایت های ایرانی باشه، به دلایل مشخص!
اولیس:
ممنون که وقت گذاشتی، امیدوارم یه روز بتونیم دوباره صحبت کنیم مخصوصا راجب موضوعای متنوع تری مثل نوشته هات
چیزی که برام جالبه این بود که شما خودتون مشغله ی زیادی دارید ولی با اینحال هم کیفیت ترجمه هایی که به ناولیست تحویل دادید خیلی خوبه و هم فعال ترین مترجم ما طی این مدت بودید، ازتون بابت مسئولیت پذیری ای که دارید واقعا تشکر میکنم، امیدوارم موفق باشید♥️🙏
Shabnam:
خواهش میکنم، منم از گپ و گفتگوی کوتاهمون در مورد موضوعاتی که بهشون علاقه دارم خیلی لذت بردم.
خوشحال میشم اگه بتونم با تجربه های کمی که دارم به سوالاتی که ممکنه داشته باشین جواب بدم.
و این باعث خوشحالیه که میتونم چیزی رو بهتون تحویل بدم که از شغلی که انتخاب کردم انتظار میره، ممنونم بابت تعریف و تشویقتون، برام خیلی ارزش داره😊
خواهش میکنم، امیدوارم شما هم تو مسیری که آرزوش رو دارین موفق باشین♥️