معرفی ناول من یک اژدهای سیاه رو بزرگ کردم
معرفی ناول من یک اژدهای سیاه رو بزرگ کردم
ناول من یک اژدهای سیاه رو بزرگ کردم، تصویری از زندگی روزمرهی فردیه که به یک دنیای فانتزی سفر کرده. اون دوست داره همه چیز، آروم و روتین باقی بمونه اما جریان زندگی، اونو در معرض اتفاقات مختلفی قرار میده که باعث میشه پا رو از محدودهی امن خودش فراتر بذاره.
توجه: این معرفی قصد نداره که محتوای اصلی داستان رو لو بده و صرفا به کمک چپترهای ابتدایی نوشته شده.
شخصیت پردازی در ناول من یک اژدهای سیاه رو بزرگ کردم
تعداد شخصیت ها در این ناول به هیچ عنوان کم نیست اما وقتی که مشغول خوندنش بشید، ممکنه احساس کنید که دایرهی افراد، بسیار محدوده و قراره همهی اتفاقات و پیچشهای داستانی، به کمک دو سه فرد محدود انجام بگیره.
اما نویسنده عجلهای برای معرفی یکبارهی شخصیتها به خرج نداده و ما به تدریج با فضای داستانی آشنا میشیم.
شخصیتهای جدید، خیلی تدریجی معرفی میشن و شما فرصت دارید که توی ذهنتون، یک پروفایل مفصل از هر شخصیت بسازید.
موضوع ناول حول چه موضوعاتی در گردشه؟
هرچند با یه ناول فانتزی طرف هستیم اما به نظر میرسه که تمرکز روی درونیات و خواستههای روانی افراد، در این ناول از اولویت زیادی برخورداره.
در رمان های فانتزی، نویسنده این شانسو داره که با هایپ کردن سمبل ها و عناصر غیر این جهانی، یه رغبت رو در خواننده ایجاد کنه که حالا میتونه موقت باشه. عامل اتصال عناصر فانتزی، درک روان و منطق عناصر هست. حالا این عناصر چه هوش اسیر شده در یک تاج باشه یا خواستههای قلبی یک جادوگر. اگر ما روان و ذهن این موجودات رو به خوبی ادراک و ترسیم نکنیم، گسترش داستان عملا غیر ممکن یا از ریخت افتاده میشه.
چیزی که در این ناول تحسینش میکنم همین پرداختن به درونیات موجوداته.