معرفی و بررسی انواع ژانر در دنیای ناول و لایت ناول، بخش دوم
ژانری مخصوص بازیهای ویدیویی
نقش آفرینی گیم LitRPG (Literary Role-Playing Game) رسما یه ژانر برای معرفی داستانها یا ناولایی هست که تجربهی یک فرد از حضور در گیم رو زنده میکنه. در اینجا علاقهای ندارم از کلمهی بازیهای ویدیویی استفاده کنم چون این اصطلاح، کلمهی لزوما رسایی برای توصیف این ژانر نیست.
این ژانر در سال ۲۰۱۳ معرفی شد و الهامگرفته از صنعت گیم هست. ناولهایی که با این ژانر نوشته میشن، لزوما یه دنیای جدید که بتونه الهامبخش ساخت یه بازی ویدیویی باشه رو نمیسازن. شخصیت این داستانها خودش به شخصه ممکنه در یک گیم، زندگی کنه.
چند تا ناول با ژانر نقشآفرینی بازی
حتما هم نیازی نیست که اون گیم در سطح بازیهایی باشه که ما میتونیم در واقعیت و با سطح تکنولوژی فعلی تجربه کنیم. چیزی که شخصیتای ناول میتونن تجربه کنن، اتفاقا اغلب یک تصویر آینده نگرانه از صنعت گیمه، همچنین میتونه یک تصور خیالی از زنده شدن یه بازی تختهای ساده هم باشه.
بسیاری از این قبیل ناولها، خودشون الهام بخش یه بازی ویدیویی هم میشن. اونها به طور همزمان هم یه سناریوی تقریبا کامل از بازی ویدیویی هستن و هم مثل یه دفتر راهنما یا نقشه برای بازیکنا محسوب میشن.
شما میتونید هر بازی ویدیویی یا بازی غیر ویدیویی که بهش علاقه دارید رو تبدیل به یک ناول کنید و تصور کنید که اگر بخواید اون بازی رو تبدیل به بخشی از زندگی واقعیتون کنید و محدودیتهای سختافزاری و نرم افزاری رو کنار بذارید، چه اتفاقی برای شما رخ میده.
تجاربی که در جریان مطالعه یا نوشتن چنین ژانری میشه تجربه کرد، بسیار متنوع هستن. با این وجود، این ژانر اغلب در کنار ژانرایی مثل اکشن به کار رفته.
این ژانر در نظرم یک ژانر آینده نگرانه است که به افراد خلاق و علاقهمند به تکنولوژی اجازه میده تا به تحلیل و آنالیز تجاربی که به طور بالقوه در آیندهی ما پتانسیل به وقوع پیوستن دارن بپردازن.
به طور مثال چی میشه اگه یه روز بتونیم ارتباط ذهنی و کاملی با دنیای بازیها پیدا کنیم و در کالبدهای مجازی، روح و ذهن خودمون رو به سیر و سیاحت ببریم؟ آشنایی با آدمها و افکار جدید توی این خطوط داستانی میتونه چه تغییراتی با فرم امروزی جوامع ما داشته باشه؟ چه افرادی توی این جوامع، مجازی شادتر و خوشبختتر هستن؟
ژانر واقعیت مجازی یا Virtual Reality
این یکی از ژانراییه که میتونه اغلب در کنار ژانر قبلی یعنی نقش آفرینی در بازی ظاهر بشه. در نگاه اول به نظر میاد که فرق خاصی بین این دو ژانر وجود نداره.
این ژانر به نسبت قدیمیتر هست و میشه گفت که تاثیرپذیرفته از خوده کامپیوتر و دنیایی هست که انسان تونست پشت صفحهی مانیتورش تجسم کنه.
توی این داستانها، حتما لزومی نداره که شما یه بازی تعاملی رو خلق کنید و افراد رو وادار به مبارزه یا درگیر شدن با سیستمهای کسب امتیاز کنید. واقعیت مجازی، مبتنی بر جدا کردن روح از جسمه. چی میشه که اگر بتونیم زندگیای رو تجربه کنیم که درونش دردهای فیزیکی وجود ندارن و کارهایی که انجام میدیم، به جسم خودمون و دیگران آسیب نمیزنه؟
کاور چند تا ناول واقعیت مجازی
این ژانر، یک فرصت خوب برای به چالش کشیدن نحوهی تعامل ذهنی و روانی ما آدمها و میزان حساسیتی هست که نسبت به خواستههای درونیمون داریم.
یه نکتهی دیگه اینکه داستانایی مثل جومانجی، لزوما جزو واقعیت مجازی محسوب نمیشن ولی ژانر نقش آفرینی گیم رو میپذیرن. طرح اولیهی داستان جومانجی، ارتباط خاصی با واقعیت مجازی نداره و یه بازی تختهای رو توصیف میکنه که تبدیل به تجربهی واقعی بازیکناش شده.