نقد و بررسی محتوای ناول سیستم خون‌آشامی من
سیستم خون آشامی من از جمله ناول های بسیار پرطرفدار و موفق در ژانر اکشن و هیجان انگیزه که در حال حاضر شما می تونید ترجمه ی فارسی این ناول رو از طریق سایت ناولیست مطالعه کنید. اولین پرسش هایی که قبل از شروع مطالعه ی یک ناول پرطرفدار در ذهن مخاطب ایجاد میشه اینه که: اثر پیش روی من دارای چه مزیت هایی بوده که باعث جذب تعداد زیادی از مخاطبین شده؟
در ابتدا به نظر میرسه که با یک ناول بسیار خائن نسبت به فرهنگ شرقی و وب ناول به معنای مشهور اون رو به رو هستیم. فضای داستانی، بیشتر شبیه به اتمسفر فرهنگ آمریکایی هست، اما سیستم خون آشامی، تصویری از نبض به سرعت در حال تپیدن ناخودآگاه امروز سیاره ی ماست و نکاتی در درونش وجود داره که بعد از آگاهی پیدا کردن در موردشون، میشه به راحتی درک کرد که چرا این ناول تونسته اینقدر محبوبیت پیدا کنه.
قوی تر ها به ضعفا زور میگن و برای بقا نیاز به یک کارت شانس دارید
قلدری و آزار دیدن از سمت افراد قوی تر، هیچ وقت بخشی از چالش های محدود به زندگی بزرگسالی نبوده. حالا نه تنها کودکان و نوجوانان نقش پر رنگ تری در ادبیات داستانی و حماسی بازی میکنن بلکه خوده این گروه سنی به امکانات و فرصت های پرشماری برای ارائه ی آثار ادبی و هنری خودشون دست پیدا کردن.
این یعنی اینکه دغدغه ها و چالش های دنیای کودکی و نوجوانی هر چند به لحاظ مدنی مورد مطالعه و پیگیری جامع قرار نمیگیره اما هنرمندا و تولید کننده های آثار ادبی به بخشی از جامعه دسترسی پیدا کردن تا بتونن ذهن اونها رو در مورد زندگی و چالش های کودکان هوشیار کنن.
وقتی شما با شخصیت اول ناول سیستم خون آشامی من همراه میشید و همزاد پنداری میکنید، به سرعت متوجه میشید که انتخاب های چندانی پیش روی شما نیست. اطراف شما کاملا توسط افرادی زورگو و قدرت طلب محاصره شده که در رسیدن به اهداف و خواسته های خودشون هیچ گونه اخلاقیاتی رو رعایت نمیکنن.
از طرفی مدیریت دنیای ناول سیستم خون آشامی من به عهده ی افرادی هست که از رقابت و قدرت طلبی و تقویت میل بقای افراد، در جهت منفی، کاملا حمایت میکنن. سیاره ای جنگ زده که در تراژدی مبارزه با نژاد های بیگانه از سیارات دیگه بهای زیادی پرداخت کرده، تصمیم گرفته که نسل جدید خودش رو افرادی جنگ جو و مبارز بار بیاره و اجازه نده که مقهور تمدن های درون کیهان بشه.
در این بین، شخصیت اول که یک فرد عادی و ضعیف هست، موفق به کشف یک کارت شانس میشه و فرآیند تغییر رو به سرعت آغاز میکنه. اون در مورد این سیستم و فرآیند تکاملی کنجکاو میشه و سعی میکنه از این مزیت ها برای بقا و تحکیم جایگاه اجتماعی خودش استفاده کنه.
"کوئین" تصویری از آینده ی احتمالی بسیاری از خواننده هاش هست که منتظر یک کارت شانس هستن تا بتونن نقش متفاوت تری رو در زندگی بازی کنن. شما در جریان این داستان می تونید ادراک کنید که در صورت به دست آوردن کارت شانس مد نظرتون، چه اندازه قادرید از این فرصت برای رشد شخصی خودتون استفاده کنید و چه حد و مرزی برای حفظ اخلاقیات در نظر گرفتید؟
در دنیای سیستم خون آشامی، "سعادت" حق طبیعی هیچکس نیست
یکی از مواردی به طور پر رنگ و فارغ از هر شعارزدگی در دنیای سیستم خون آشامی تصویر شده، حق و حقوقی هست که برای شهروندا در نظر گرفته شده. در این دنیا به طور آشکاری اعلام شده که شما بر اساس قدرت های ژنتیکی و استعداد های موروثی یا قدرت های بدنی خودتون می تونید به امنیت و آرامش و رستگاری دست پیدا کنید.
هر چند تمرین و کسب تجربه هم در رشد شما تاثیر داره اما اگر مجبور باشید که از سطح پایینی شروع کنید نمی تونید انتظار رشد چندانی داشته باشید و در صورتی که به قدرت بدنی کافی هم دست پیدا نکنید، جامعیت از شما حمایتی نمیکنه و کنار گذاشته میشید.
دنیای واقعی ما در مورد همچین قوانین و ایده هایی دچار ادعاهای آشکار نیست اما حداقل در دنیای کودکانه و محیط های بسته ای که سنین نوجوانی و جوانی خودمون رو سپری میکنیم، اتمسفر داستانی "سیستم خون آشامی من" به هیچ عنوان چیز غریبه و دوری نیست.
بسیاری از ما تجربه ی مورد قلدری قرار گرفتن و ضرب و شتم در محیط مدرسه و گروه های دوستی رو تجربه کردیم و می دونیم که در جریان رسیدگی به همچین مشکلاتی، لزوما اخلاقیات نیست که به کمک ما میاد و بسیاری از افراد، صرفا به لطف توانایی های فیزیکی یا مزیت های نژادی و خونوادگی می تونن خودشون رو پیروز میدان ببینن.
در یک وضعیت اخلاقی، اصولا برنده و بازنده ای وجود نداره و هر دو طرف ماجرا به حق واقعی خودشون میرسن و فرد مهاجم، به کمک قوانین اخلاقی مهار میشه، اما این قوانین در یک اتمسفر رقابتی بیمارگونه به هیچ عنوان معنایی نداره.
خون آشام های خوب و خون آشام های بد
کوئین درست در بخش های ابتدایی داستان، متوجه یک تغییر ژنتیکی میشه و انتخاب میکنه که از این توانایی در یک چهارچوب و به نفع سعادت جمعی استفاده کنه. اما باید دید که در ادامه چه اندازه قادره که چهارچوب های خودش رو حفظ کنه و آیا این چهارچوب های تعریف شده کاملا بهینه هستن؟
آیا کوئین میتونه به کمک قوانینی که تعریف کرده و کارت شانسی که به دست آورده سعادت خودش رو تامین کنه؟ شاید همین سوال هست که خواننده ها رو در مورد دنبال کردن سیستم خون آشامی من تا حد زیادی ترغیب کرده.
تا حدودی قابل پیش بینیه که این کارت شانس قراره مسئولیت ها و دردسر های زیادی رو برای کوئین ایجاد کنه و اون به زودی در معرض انتخاب هایی پیچیده و منحصر به فرد قرار میگیره، چون عملا یک مورد کمیاب و منحصر به فرده و هیچ الگو و نمونه ی مشابهی رو پیش روی خودش نمیبینه. اون مجبوره که به صورت خودساخته به پیش بره و به کمک ارزیابی وضعیت دنیای اطرافش، مسیر خودش رو طراحی کنه.
جمع بندی
سیستم خون آشامی من، یک مورد جالب و قابل بحث در دنیای وب ناول هست و شما می تونید نظر خودتون در مورد محتوا و تاثیر پذیری از این ناول رو با دوستان و طیف وسیع خوانندگان در اشتراک بذارید. کوئین، فارغ از عناصر فانتزی داستان، در حال به تصویر کشیدن عمیق ترین و تاریک ترین تجارب روانی ما در جریان رشد و مواجهه با جامعه است. چه رفتارهایی از کوئین در نظر شما ادراک پذیره؟ در چه مواردی اون رو فردی تند رو یا سهل انگار ارزیابی کردید؟
فکر میکنم با توجه به محتوای غنی و مفصل این ناول، همچنان صحبت های زیادی رو در موردش میشه ارائه داد.