نقد و بررسی ناول تولد شمشیر شیطانی، بخش اول
نقد و بررسی ناول تولد شمشیر شیطانی بخش اول
هشدار: این نقد میتونه محتوای داستان رو تا چپتر ۳۰۰ لو بده.
دنیای نوآ دنیایی سرد و تاریکه که در درونش هیچ حد و مرز روشنی برای سو استفاده و شرارت وجود نداره. حد و مرز ها بر اساس میزان قدرت افراد تعیین میشن. هیچ ساختار اجتماعی منسجمی برای محافظت از حقوق افراد وجود نداره. اگه قدرتشو دارید پس هر کاری که دوست دارید و از دستتون ساخته هست رو میتونید انجام بدید.
نوآ توی همچین دنیایی به دنبال آزادیه و از این که تحت سلطه و بردهی دیگران باشه بیزاره. این فقط یه خواسته و آرزو نیست و در ادامه میشه دید که اون چطور بهای رسیدن به خواستههاش رو پرداخت میکنه.
به چالش کشیدن مفهوم بردگی و آزادی
فکر میکنم مهم ترین مفهومی که در جریان ناول تولد شمشیر شیطانی به چالش کشیده میشه مفاهیم مرتبط با بردگی هست.
«لطفاً هر جا که هستی در امان باش و اگه میتونی نفرتی رو که تو رو به این خانواده پیوند میده کنار بذار. همه ما رو رها کن و فقط به جاده روبروی خودت خیرهشو، اینطوری تبدیل به مایی که هدفمون رو گم کردیم تبدیل نمیشی.»
فکر میکنم این یکی از جالب ترین و تحسین برانگیزترین جملات درون این کتابه. استاد نوآ که در دورهی کودکی نوآ شاهد رشد و پیشرفتش بوده و تعلیمش داده، این جملات رو در حالی میگه که نوآ فرسنگها ازش دور شده و تحت تعقیبه.
این جمله تا حد زیادی توصیف کنندهی روح به اسارت کشیده شدهی انسانهاست که توی یه جامعهی طبقاتی گیر افتادن.
زندگی بدون ترحم
نوآ رفتارهایی عاری از هرگونه ترحم رو بروز میده که البته این موضوع در جریان پیشرفت و قدرت گرفتنش بی تاثیر نیست. دلسوزی های بیمارگونه تقریبا توی زندگی نوآ نقشی ندارن. اون میتونه برای خودش دوست یا جفت پیدا کنه اما این موضوع باعث نمیشه تا موضع قدرت رو از دست بده.
بعد از اینکه نوآ با نینا آشنا میشه و زمان مهاجرت دوبارهی نوآ فرا میرسه، با وجود اینکه همراه شدن با نینا میتونه تا حد زیادی امنیت نوآ رو به خطر بندازه، اما نوآ پیشنهاد میده که با هم سفر کنن و از همدیگه جدا نشن.
در اینجا با اینکه نینا علاقهمند به نوآ به نظر میرسه اما وابستگی به قدرت و موقعیتی که توی کشورش داره باعث میشه تا از همراهی نوآ سرباز بزنه. این یکی از موقعیتهایی بود که باعث تعجبم شد و انتظار همچین رفتار منعطفی رو از سمت نوآ نداشتم.
متقابلا، دنیای اطراف نوآ هم بارقههای بسیار کمی از ترحم رو درون خودش داره. نه تنها انسانها بلکه طبیعت هم درگیر خشونت و تاریکیه و انواع مختلفی از حیوونای جادویی و وحشی در سطوح قدرت بالا رو میتونیم ببینیم که برای حفظ بقا و افزایش قدرت خودشون مشغول مبارزه هستن.
مبارزه با حیوانات جادویی و حفظ قلمرو برای امثال نوآ کاملا اجتناب ناپذیره و چیزی که برای من سواله اینه که چرا دنیای فعلی نوآ درگیر همچین وضعیتی شده؟ ریشهی شکل گیری این طبیعت وحشی چیه و این نیروی تاریک از چه منبعی در حال تقویت شدنه؟