بررسی محتوای ناول تولد شمشیر شیطانی تا چپتر ۶۶۶
بررسی محتوای ناول تولد شمشیر شیطانی
هشدار: این مطلب میتونه محتوای ناولو تا چپتر ۶۶۶ لو بده
نوآ تا حدود چپتر ۶۶۵ درگیر فراری دادن دو تهذیبگر رتبه ی ۶ از یک بعد جداگانه بود. این بخش پر از رمز و راز و موضوعات اسرارآمیزه. ماموریت نوآ این بود که افرادی که مدت ها پیش از فرقه شون جدا شده بودن رو پیدا کنه و دوباره به فرقه برگردونه، در نتیجه سفر دور و درازی رو شروع میکنه و برگردوندن این دو نفر هم بخشی از ماموریتش بوده که حدود ۴ سال طول میکشه.
وقتی نوآ وارد این بعد جداگانه میشه، اتمسفر کاملا تغییر میکنه و دیگه حتی نمی تونه به کمک دفترچه ی حکاکیش، با دنیای بیرون و بالا دستی های خودش ارتباط بگیره. خروج از این منطقه کار ساده ای نیست به این دلیل که ماهیتش ظاهرا بر خلاف خواست آسمان و زمینه. ظاهرا این دو تهذیبگر و زیر دستاشون هم راحت وارد این منطقه شده بودن اما متوجه شدن که نمی تونن به راحتی ازش خارج بشن.
مزیت این منطقه این بود که ازشون در مقابل تهدیدات دنیای بیرون مراقبت میکرد. دو تهذیبگر رده ی قهرمانی که در واقع جفت همدیگه بودن، یک اکوسیستم جدید رو پایه ریزی میکنن و نسل مردمی رو گسترش میدن که نمی تونن از سطح تهذیب ۱ بالاتر برن. انرژی این آدما از انرژی روحی تهذیبگر مذکر تامین میشد، توی این بعد، خبری از نفس یا همون انرژی کارساز و به درد بخور یا همون چیزی که اصطلاحا توی کتابای مشابه بهش مانا گفته میشه نبود.
تهذیبگر مذکر از انرژی روحی خودش در اختیار مردم قرار میداد و وقتی که این مردم میخوابیدن، از انرژی ذهنیشون برای زنده نگه داشتن معشوقه ی خودش استفاده میکرد. معشوقه اش یا همون شیطان رویابین، در گذشته آسیب دیده بود و به خواب عمیقی فرو رفته و همسرش، یعنی شیطان پرنده، از این اکوسیستم استفاده میکرد تا بتونه همسرشو زنده نگه داره. هرچند یه زندگی نباتی بود.
نکته ی جالبی که در اینجا وجود داره، استفاده ای هست که شیطان پرنده از انرژی ذهنی مردم تحت سلطه ی خودش انجام میده. این از روح این موجودات نشات میگیره که همچین نیرویی رو به طور بالقوه داشته باشن. این مردم هرگز متوجه نمیشدن که بودنشون چقدر برای شیطان پرنده و شیطان رویابین حیاتی و مهمه.
تلاشی که شیطان پرنده برای تغذیه ی این انسان ها انجام داد به اضافه ی تلاش ناموفقی که برای پیدا کردن یه راه خروج از اون بعد جداگانه انجام داده بود، باعث شد که بدنش آسیب ببینه و بیشتر شبیه به یک روح بشه.
وقتی که نوآ برای اولین بار با شیطان پرنده رو به رو شد، اون بیشتر شبیه به یک مرده بود و دانتیانش هم آسیب دیده بود. چیزی که شیطان پرنده رو شبیه به یک روح کرده بود، همون تغذیه ای بود که به طور مداوم به تهذیبگرای رتبه ی ۱ میرسوند. میتونید تصور کنید که این اکوسیستم عادلانه نیست؟ اون آدمها به خواست و اراده ی شیطان پرنده بود که از دنیای واقعی جداافتاده بودن و توی اون بعد زندگی میکردن و در نهایت هم وقتی شیطان پرنده و شیطان رویابین میخواستن اون بعد رو ترک کردن، همه ی اون آدما رو کشتن، چون نمی تونستن اونا رو از بعد خارج کنن و از مصیبت ها بگذرن و از طرفی، اگر این تهذیبگرای رتبه ی یک رو توی اون منطقه رها میکردن، اونا به خاطر قدرت کمی که داشتن دچار یه زندگی پر از وحشت و مصیبت میشدن و نمی تونستن بدون ارباب خودشون به زندگی ادامه بدن. اونا فقط تکثیر شده بودن تا بتونن از بقای شیطان رویابین حمایت کنن.
این تصویر نمادین جالبی از زندگی انسان امروزی هم هست. برای افرادی که ثروت نامشروع زیادی دارن و هزینه ی ساخت خونه شون می تونه زندگی یک سال مردم یه ملت دیگه رو تامین کنه، زندگی افرادی که قدرت خاصی ندارن یا از طبقات ضعیف جامعه هستن مثل یک شوخیه. استفاده از نیروی کار افرادی که از ابتدا توی جامعه یا خونواده ی ضعیفی متولد شدن، خیلی شبیه به استفاده ای هست که شیطان پرنده از رعیت خودش انجام داد تا بتونه معشوق خودشو زنده نگه داره.
نویسنده ی تولد شمشیر شیطانی، تصویر دراماتیکی از این عاشق و معشوق رو ثبت کرده با اینکه اگر بخوایم فراتر از احساسات سانتی مانتال به این موضوع نگاه کنیم، کار اونا چیزی غیر از یک سو استفاده نبوده.
قهرمانای تولد شمشیر شیطانی هیچ کدوم افراد سازنده ای نیستن و از خونریزی و نابود کردن بقیه است که رشد خودشون رو تضمین میکنن. نوآ طی این چپترای اخیر، حین خوندن تاریخ و جغرافیای دنیایی که درونش مشغول زندگی کردنه، اینطور استدلال میکنه که دنیای قبلی خودش یعنی سیاره ی زمین، نسبت به دنیای جدیدی که درونش متولد شده جای پست تری هست چون درونش نفس یا مانا و قدرت های جادویی وجود نداره.
این استدلال نوآ از سیستم ارزش گذاریش نشات میگیره. برای اون سیستم های اخلاقی و رفتاری اهمیت خاصی ندارن و هر وقت هم که بخواد برای حفظ بقا و قدرتمند تر شدن خودش، اخلاقیات رو نادیده میگیره. از نظر اون، سیاره ی زمین یه جای پست تر هست.
حالا همین نوآ کافی بود که با بدنی ضعیف توی این دنیای جدید متولد میشد یا اینقدر طبقه ی اجتماعیش پایین میبود که حتی نمی تونست تهذیب رو شروع کنه. اون وقت بازم میگفت که سیاره ی زمین از این سیاره ی جدید پایین تره؟
درسته که نوآ خودشو تهذیبگر مستقلی میدونه ولی فراموش نکنید که اون به لطف استادایی که توی قصر خاندان پدرش بود تونست اولین قدمای خودشو در مسیر تهذیب برداره، این شانس نوآ بود که توی همچین خونواده ای متولد شد، همچنین این از شانسش بود که تجربه و نیروی ذهنی زندگی گذشته شو داشت و می تونست ازش برای درک دنیای جدید استفاده کنه.
برای مقایسه ی دنیای جدید نوآ با سیاره ی زمین، منطقی تر اینه که بیایم وضعیت زندگی مردمش رو کنار وضعیت زندگی مردم سیاره ی زمین قرار بدیم. در دنیای نوآ، طیف خیلی زیادی از آدما اسیر و برده هستن با اینکه ممکنه تا رتبه ی ۳ تهذیب هم رفته باشن. ما طی همین چپتر های اخیر هست که یه سری از برده های امپراتوری رو میبینیم که طلسم شدن و اراده ی خاصی از خودشون ندارن. اونا حتی به زور وادار به تولید مثل میشن تا بتونن برده های جدیدی رو برای امپراتور خودشون درست کنن. درسته که در سیاره ی زمین هم الگوهای مشابهی رو شاهد هستیم اما باز هم به مراتب میشه تجربه ی بهتری نسبت به دنیای نوآ داشت.
نوآ خودخواهانه به دنیای جدید نگاه میکنه و استدلالی که در مورد ارزش های این دنیا انجام میده ایرادات زیادی داره. هیچ بعید نیست که این دنیا نه تنها یه دنیای سطح بالاتر نباشه بلکه اشاره ای باشه به افول انسان و حتی مردمی که توی این دنیا هستن، تناسخ همین آدمایی باشن که زمانی توی قلمرویی مثل زمین زندگی کردن. جهان سازی تولد شمشیر شیطانی، ایرادات خودشو زمانی نشون میده که ما بخوایم از چشم کاراکتری غیر از نوآ بهش نگاه کنیم.