NovelEast

خانه

ورود

ثبت‌نام

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

بررسی ناول جادوگر خون تا چپتر ۴۲۳

نویسنده: Laura30
|
انتشار: 2 ماه قبل

بررسی ناول جادوگر خون تا چپتر ۴۲۳

هشدار: این مطلب میتونه محتوای ناولو تا چپتر ۴۲۳ لو بده.

جادوگر خون یه ناول سیستمی با فضای آخرالزمانیه که در کشور چین اتفاق میوفته. بای زه‌مین خیلی زود با سیستم جدیدی که به دنیا حاکم میشه به سازگاری میرسه و مراحل تکامل خودشو طی میکنه. تا اینجای داستان، چیزی در حدود دو ماه از شروع آخرالزمان گذشته و ایده‌آل‌های بای زه‌مین برای کسب قدرت و طراحی آینده، روز به روز در حال افزایش پیدا کردنه.

بیشتر انتقاداتی که به این ناول میشه، متوجه شخصیت اصلی و سبک کارش هست، با این وجود نمیشه پاور سیستم جالب این داستان و توجه خاص نویسنده به جزئیاتش رو نادیده گرفت.

ناول های سیستمی در واقع با اتکا به یک سیستم امتیاز دهی که شباهت خیلی زیادی به سیستم امتیاز دهی بازی‌های ویدیویی دارن پیش میره و میشه گفت از همین موضوع هم الهام گرفته شدن، با این تفاوت که در ناول‌ها، یه نگاه آینده نگرانه به سیستم ها ایجاد میشه.

حتی در مورد اون دسته از ناول هایی که دارن یه بازی ویدیویی رو توصیف میکنن، شما میبینید که تجربه ی بازی، خیلی جلوتر و پیشرفته از کیفیتیه که این روزا می تونیم از بازی های ویدیویی به دست بیاریم.

سیستمی که در ناول جادوگر خون معرفی شده، سیستم ثبت روح هست که پتانسیل درگیر کردن همه‌ی موجودات دنیا رو داره. مبارزه، تلاش برای بقا و نشون دادن نبوغ، از جمله کارایی هست که میتونه کمک کنه تا توسط این سیستم، امتیاز کسب کنید.

این سیستم، اخلاقیات خاصی نداره، شما می تونید با کشتن هر فرد یا موجودی، به امتیاز برسید، عملا هیچ مبارزه ای که به طور بالقوه اشتباه باشه پیش روی شما نیست و تنها سوالی که لازمه از خودتون بپرسید اینه که من میتونم این طرفو بکشم یا دارم به جنگی میرم که نهایتا باعث مرگ خودم میشه؟

بای زه مین در این زمینه انتخاب های زیادی داره و عملا میتونه همه ی اطرافیان خودشو بکشه اما ترجیح میده که ازشون به عنوان متحد استفاده کنه. اون تا اینجای کار، مهم ترین هدفشو مراقبت از خونواده اش توصیف کرده و این در حالیه که هنوز نتونسته خونواده شو پیدا کنه و از مرده یا زنده بودنشون اطلاعی نداره.

سیستم ها چه احساسی رو درونمون زنده میکنن؟

سیستم هایی که در ناولا یا بازیهای ویدیویی میبینیم، قادرن مقادیر عددی از روند رشد و کسب تجربه‌ی ما ارائه بدن. پارامترهای مختلفی در طراحی این سیستم ها دخیلن و شانس اینو دارن که فرد درگیر رو به شکل خاصی تربیت کنن و پرورش بدن.

مقادیر عددی، به ما اجازه میدن تا بفهمیم کجای کاریم و چقدر تونستیم پیشرفت کنیم، اما مشکل اینه که در مورد خیلی از تجارب ذهنی و روانی، هیچ مقدار عددی روشنی در دسترس نیست. سیستم‌هایی که توی همچین داستان های تخیلی ای مطرح میشه، این ایده آل رو برآورده میکنن.

این ایده‌آل، ارتباط نزدیکی با مسیری داره که ما به طور بالقوه در جریانش قرار گرفتیم و اون هم مسیر تکامله.