نقد و بررسی محتوای ناول آپ بازیگر فیلمهای ماوراء طبیعی، قسمت دوم
نقد و بررسی محتوای ناول بازیگر آپ فیلمهای ماوراء طبیعی، قسمت دوم
هشدار: این نقد میتونه داستان ناول رو لو بده.
دهن کجی به افسانههای شرق آسیا
یکی از موضوعات جالبی که نویسندهی ناول آپ بازیگر فیلمهای ماوراء طبیعی برای غنیتر کردن فضای داستان به سراغش رفته، افسانههای شرقی در مورد ساختار دنیا هستن. افسانههایی که دیدگاه ما در مورد مرگ و زندگی رو به چالش میکشن.
در جریان داستان، روی منفی و بیمارگونهی بسیاری از این افسانهها که ریشه در تمدن چین و کشورهای شرق آسیا دارن به چالش میکشه. تصویر مطلق و کسل کنندهی این داستانها در فضای فیلمهای ترسناک بازآفرینی میشه و جلوی چشمهای بهت زدهی بازیگرا فرو میریزه.
واکنش بازیگرها در مقابل این المانها و قضاوت و استدلالی که در مورد هر افسانه انجام میدن، نقش تعیین کنندهای در جریان موفقیت یا شکستشون داره. یک استدلال اشتباه یا ساده انگاری میتونه موجب مرگ شخصیتها بشه.
قهرمانها چطور ساخته میشن؟
یکی از مواردی که باعث میشه این داستان رو تحسین کنم اینه که اصولا هیچ فرد خاص و فوق العاده در درونش وجود نداره. هر فردی در کنار استعداد و تواناییهای خاصش میتونه نقطه ضعفهای قابل ملاحظهای هم داشته باشه.
کارهای بزرگ، در نتیجهی مشارکت و همدلی تعداد زیادی از شخصیتها ایجاد شده. سیستم بازی در نتیجهی همکاری بعضا سودجویانهی افراد زیادی شکل گرفته.
قهرمان، فردیه که میتونه دیگران رو بر علیه یک وضعیت کشنده متحد کنه و ضد قهرمان واقعی هم فردیه که دیگران رو برای از بین بردن منفعت یک گروه خاص تحریک میکنه.
بسیاری از کاراکترای تاثیرگذار، حضور کوتاهی دارن و عملا بار تمام اتفاقات کلیدی رو به دوش نمیکشن. یک کاراکتر، به خودی خود تاثیر و قدرت کمی برای ایجاد یک تغییر یا اتفاق قابل ملاحظه داره چون سیستم داستان، بسیار بزرگ و پیچیده است.
این تصویر تا حد زیادی واقعگرایانه است. ما در دنیای واقعی میتونیم نقشهای مفید و مضر مختلفی رو بازی کنیم اما اتفاقات بزرگ و تاثیرگذار، به دست تعداد زیادی از افراد شکل میگیره. تحول دنیا یک حرکت جمعیه و اغلب پشت چهرههایی که به عنوان لوگوی یک حرکت یا موفقیت ویژه شناخته شدن، یک اتاق فکر بزرگ وجود داره که بعضا افراد این اتاق فکر، باهوشتر و قدرتمند تر از لوگو هستن.
کنجکاوی در مورد مسائل به ظاهر بی اهمیت
در چپتر ۷۰ این ناول، با یه گلدون که از سر میمون ساخته شده مواجه میشیم. گلدون کاملا منزجر کننده است و مناسبت خوبی هم با فضای یک داستان ترسناک داره. در حالت عادی، چندان انتظار نمیره که کسی بیاد و این جمجمه رو کالبد شکافی کنه.
اطلاعات و سرنخ ها معمولا به صورت پازلی تکمیل میشن. شخصیت اصلی راجب چیزای به ظاهر بی اهمیت کنجکاوی نشون میده، با اینکه آدم پر حرفی نیست اما سعی میکنه با شخصیت های مختلف در موقعیت های مناسب، دیالوگ هایی هر چند کوتاه رو ایجاد کنه. اون در ادامه، قدرت استدلالش رو به کار میگیره تا بتونه تعداد قطعات پازل توی ذهنش رو افزایش بده و راه حل های بهینه تری رو برای حل کردن معما ها و چالش های داستان، طراحی کنه.
در یک چشم انداز کلی، زنده موندن توی همچین خطوط داستانی پر مخاطره و پیچیده ای صرفا نیاز به شانس داره اما حقیقت اینه که با درایت میشه تعداد پرشماری راه حل رو طراحی کرد. افراد زیادی پیش از این هم وارد آپ شدن و مخاطرات زیادی رو پشت سر گذاشتن، اما در نهایت زنده موندن و امتیاز مورد نیازشون رو کسب کردن.
خوده داشتن یک آرزو برای پشت سر گذاشتن چنین مخاطراتی کافی نیست. درگیر شدن با معماها و خطوط داستانی آپ فیلمهای ماوراء طبیعی، نیاز به افرادی خوش ذوق و ماجراجو داره.