مصاحبه با نویسنده ی ناول معشوق ارواح
اولیس:
امروز تازه انتشار کار معشوق ارواح تموم شده. میخوام بدونم چند وقت از زمانی که تمومش کردی میگذره؟ و میتونیم منتظر جلدای دیگه ای هم ازش باشیم؟
گلبانو 🌹:
حدود شیش ماهه که تایپش رو تموم کردم و در مورد جلد دیگه، حقیقتا ترجیح میدم پرونده معشوق ارواح همین جا بسته بمونه.
اولیس:
چیشد که رفتی سمت همچین موضوعی؟ چی برات توی این داستان جرقه ی اولیه بود و دوست داشتی بهش بپردازی؟
گلبانو 🌹:
جرقه اولیهی داستان، یه بحث در مورد نحوه مرگ یا تدفین مورد علاقهمون بود. چیزی که من به تصویر کشیدم، قایق عروس ارواحی بود که تو داستان دیدین. بعد اومدم براش داستان نوشتم و شد معشوق ارواح😅
اولیس:
چیزی که توی این داستان به عنوان یه نقطه عطف توجهمو جلب کرد، انتقاد ظریفی بود که به باور های خرافی داشتین. به نظرتون چی باعث شده بود که جامعه ی درون داستانتون تا این حد درگیر یه سنت بی رحمانه بشه و بهش قداست ببخشن؟
گلبانو 🌹:
سوال خیلی سختی پرسیدی
اولیس:
مشکلی نیست هر چقدر دوست داشتین راجبش فکر کنین
عجله ای نیست
گلبانو 🌹:
مخفی کردن اطلاعات دلیل اصلی قربانی از عموم مردم بود. شاید شمنی که قرارداد اولیه رو بست، فکر کرد اگه قربانی رو با جشن و شادی بدرقه کنن، از غمانگیزی و بیرحمانه بودنش کم بشه. چون اسناد فقط در اختیار شمن نسل بعدی قرار میگرفت، مردم کمکم دلیل واقعی رو فراموش کردن و حتی شمنها هم کمتر سراغ مطالعه اسناد تاریخیشون رفتن.
پس به نظرم مهمترین دلیلش، مطالعه نکردن تاریخشون بود.
اولیس:
یعنی تراژدی می تونست صرفا با توجه مردم جامعه به میراث فکریشون متوقف بشه، مشخصا برای این موضوع باید از جامعه انتظار داشت که روشنفکرای بیشتری پرورش بده، در حالی که جامعه ی درون داستانت تقریبا چیزی شبیه جوامع خودمون هست، کار فکری به نسبت کار یدی، خیلی کم صورت میگیره و این ما رو مستعد تجربه ی تراژدی میکنه. به نظرت روشنفکرترین شخصیت درون ناولت کی بود و چرا؟
گلبانو 🌹:
صرفا متوقف نمیشد. همونطور که تو پایان داستان دیدی، حتی با فداکاری سایوان هم تا چند سال باید قربانی رو میدادن. اما با دونستن حقیقت میتونستن برای توقفش تلاش کنن یا حتی دنبال راهی برای نابود کردن ارواح باشن.
و بله، در این مورد، جامعه باید روشنفکرای بیشتری پرورش بده.
به نظرم روشنفکرترین فرد داستان راهارد بود. هر چند اولش فقط برای نجات دختری که دوست داشت مقابل سنتهاشون ایستاد اما همین باعث شکش شد و بعدا راحتتر [تونست] حرفهای سایوان و شمنی که آگاه شده بود رو بپذیره.
اولیس:
این حرفی که زدی اشاره به یه موضوع مهم داره که جزو مفاهیم محبوب یا حداقل پرکاربرد داستانای شرقی هم شده، به نظرت «عشق» واقعا یک مفهوم کاربردیه یا صرفا یه کیفیت انتزاعیه و افراد خاصی به صورت ناخواسته درگیرش میشن و تحت تاثیرش کارای عجیب و غریب انجام میدن؟
گلبانو 🌹:
عشق یه معقوله پیچیده است. برای اکثر ماها یه مفهوم انتزاعیه. ما معنای عشق واقعی و فنای در راه معشوق رو درک نمیکنیم. از اینجور داستانها لذت میبریم اما باور و درکش نمیکنیم. برای همین اگه تو زندگی واقعی کسی رو ببینیم که برای معشوقش هر کاری میکنه و خواست اون رو به خواست خودش ترجیح میده، به نظرمون دیوونه شده. چون اکثر قریب به اتفاق چیزایی که به اسم عشق میبینیم فقط تب تند ش+ه+وته که بعد چند صباحی سرد میشه.
پس عشق حقیقی در عین این که یه مفهوم کاربردیه یه مفهوم انتزاعی هم هست.
اولیس:
از اونجایی که فکر کنم یکم سطح سوالا سخت شد حالا چند تا سوال ساده میپرسم، معشوق ارواح چندمین تجربه ی داستان بلندت بوده؟
گلبانو 🌹:
کلا سومین تجربه نوشتنم بود.
اولیس:
کارای قبلیت توی چه ژانری بودن؟ بیشتر دوست داری سمت چه ژانرایی بری؟ اصولا توی نوشتن چقدر تنوع طلبی؟
گلبانو 🌹:
همه تو ژانر فانتزی تراژدی بودن. ولی تو ژانرای دیگه تفاوت داشتن. مثلا معشوق ارواح ژانر عاشقانه🤔 داشت ولی خط خون ژانر ترسناک.
بیشتر به ژانر تراژدی تمایل دارم😁. جوری که اگه دیدن یه داستان با پایان خوش نوشتم بدونن یا جلد بعدی داره یا مسموم شدم😂.
غیر از تراژدی بله، سعی میکنم تو انواع ژانرهای مختلف بنویسم.
اولیس:
آیا دلیل علاقه ات به تراژدی اینه که زندگی واقعا در نظرت یه تراژدیه یا صرفا در نظرت یه ژانر مخاطب بگیر و سرگرم کننده است؟
گلبانو 🌹:
به نظرم زندگی واقعا یه تراژدیه. یه تراژدی که وسطش اتفاقات شاد، طنز، ترسناک و... میافته.
اولیس:
اگه موافق باشی سراغ خوده فن نویسندگی بریم. این مدت نویسنده های مختلفی سراغ ناولیست اومدن اما معمولا بعد مدتی کار رو کنار میذارن و میرن، حتی با اینکه کامنت دریافت میکنن، میخوام ازت بپرسم که به نظرت سخت ترین تجربه ای که بعد از شروع یه ناول سراغمون میاد یا میتونیم انتظارشو داشته باشیم چیه؟ و چطوری میشه با این تجربه رو به رو شد؟
گلبانو 🌹:
به نظرم سختترینش مخالفت خانواده است و بعدش نقد و نظراتی هستن که کار رو میکوبونن.
مقابل خانواده ایستادن حقیقتا سخته و هر کسی باید با توجه به جو خانوادهش و شخصیت خودش انجامش بده اما در مورد نقد و نظرات منفی، هر چند واقعا ناامید کننده هستن اما نویسنده باید ببینه کدوم نقد واقعی هست. بپذیرتش و ایراداتش رو برطرف کنه و به نقدهای منفی که حقیقت ندارن، توجه نکنه و حتی سعی کنه فراموششون کنه.
اولیس:
توی دنیای واقعی بیشتر از چه منابعی برای الهام گرفتن و غربال داستانات استفاده میکنی؟ در واقع میخوام بدونم خوراک فکری خودتو از چه منابعی تهیه میکنی و ازشون داستان میسازی؟
گلبانو 🌹:
خوراک فکریم که داستانهایی که میخونم و فیلم و سریالایی که میبینم اما سعی میکنم ایده هر داستانم جدید باشه و حرف تازهای بزنه و خواننده فکر نکنه داره تیکههایی از داستانهای مختلف رو میخونه. صرفا ایده اولیه از اونهاست. گاهی هم خوابهایی که میبینم تبدیل به ایده داستان میشن.
اولیس:
از کارای ایرانی سایت، تا امروز چیز بخصوصی مطالعه کردید؟ اگه نظرتونو راجبشون بگید خوشحال میشم، مثلا اینکه کدوم یکی بیشتر توجهتونو جلب کرد.
گلبانو 🌹:
متاسفانه مدت زیادیه که نتونستم کاری رو مطالعه کنم. چه ترجمه چه اورجینال ایرانی. ولی اوایل اومدن یه کار سیستمی ایرانی، چند چپتر ازش خوندم. اسمش یادم نیست اما شخصیت اصلی همراه با یه زلزله وارد دنیای یه بعد دیگه میشه و اتفاقات بعدش...
به نظرم اوایلش کار ضعیفی بود اما کمکم تو چپترای بعدی بهتر شد. من داستان رو کامل نخوندم اما تا جایی که خوندم روند رشد شخصیت اصلی به نظرم خوب بود.
اولیس:
اگه درست یادم باشه یا قهرمان کش بود یا سیستم بقا، متاسفانه منم فقط داستانشو یادمه نه اسمشو
گلبانو 🌹:
سیستم بقا بود😃
اولیس:
در واقع نحوه ی شروع یه داستان چالش اساسیه و نقش زیادی تو جذب مخاطب داره، به نظرت یه شروع خوب بهتره چجور طراحی بشه؟
گلبانو 🌹:
دقیقا.
خب شروع خوب به ژانر اصلی داستان بستگی داره. برای یه داستان، شروع باید آروم باشه و برای یه داستان دیگه با شوک و ضربه همراه باشه. به نظرم مهمتر از اتفاق شروع، انتخاب کلمات و جمله بندی درست، تاثیر بیشتری تو جذب مخاطب داره.
اولیس:
سوال دیگه ای دارم اینه که چیزی که در جریان نوشتن، برات مهم و جالب اینه که یه تجربه ی هیجان انگیز و خاص برای مخاطب ایجاد بشه یا به مفهوم درون تجارب هم توجه میکنی؟ اینو بخصوص به خاطر کار جدید یعنی خط خون میپرسم، چون توی همون چپترای ابتدایی، آشکارا هیجان زیادی رو قادره برای خواننده ایجاد کنه.
گلبانو 🌹:
موقع نوشتن، چندان به مفهوم درون تجارب دقت نمیکنم. یه مفهموم کلی رو برای کل داستانم در نظر میگیرم و طبق همون پیش میرم.
اولیس:
ژانر یا موضوعی هست که دوست داشته باشی در موردش بنویسی ولی الان شرایط مناسبش نباشه یا احساس کنی نمیتونی بهش بپردازی؟
گلبانو 🌹:
موضوعهای زیادی هستن که جایی یادداشتشون کردم تا در فرصت مناسب بنویسمشون اما داستان طنز رو فکر نکنم هیچگاه بتونم بنویسم. احساس میکنم هیچ درکی از طنز ندارم که بتونم مطلب طنزی بنویسم.
اولیس:
مرسی که وقت گذاشتی، اگر صحبتی باقی موند و در حین سوال پرسیدن سراغش نرفته بود هم راجبش صحبت کن.♥️
گلبانو 🌹:
خواهش.
فکر نکنم چیزی باقی مونده باشه
اولیس:
ممنونم ازت، موفق باشی🍻💐♥️