باز: تکامل آنلاین
قسمت: 467
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۴۶۷ – من نیت بدی ندارم
لیام برای چند ثانیه به سر تا پای مرد چاق خیره شد. نه، این قطعاً «شاه دانتهای» نبود که او میشناخت!
فردی که لیام میشناخت قوی، لاغر، عضلانی، خوشتیپ و کاریزماتیک بود. او یکی از ثروتمندترین بازیکنان قبل و بعد از آخرالزمان بود.
لیام پس از دیدن آن شخص از دور، به سادگی نتوانست خود را قانع کند که این شخص چاق همان مرد کاریزماتیک است.
شاید همه اینها نتیجه بعدی مصرف اکسیرهای مختلف مانند اکسیر مورد نظر لیام بوده است.
لیام تصمیم گرفت که زیاد به آن فکر نکند.
این قطعاً دانته بود، زیرا شباهتهای چهرهاش غیرقابل انکار بود و همچنین نام او و نام انجمن او هم همان بود. پس بلند شد و به طرف گروه رفت.
دانته با عصبانیت سر دو نفری که جلویش بودند فریاد زد.
«منظورت چیه که هنوز چیزی نداری؟ پس چرا من رو کشیدی اینجا؟»
او تمام راه را دواندوان به اینجا آمده بود و فکر میکرد که این بچهها بالاخره توانستند اطلاعاتی بهدست آورند، اما آنها مثل همیشه بهدرد نخور بودند.
دانته به آن دونفر خیره شد. اگر میشد آنها را به آتش میکشید.
«نچنچ. چه وقت تلف کنیای! دیگه جرئت نکنید باهام تماس بگیرید.»
صدایی از پشت به گوش رسید و باعث شد که مرد برگردد و به آن جهت نگاه کند.
«هاه اونا رو ول کن. من کسی هستم که صدات زدم بیای اینجا.»
«سلام.» لیام با خونسردی به بازیکن چاق با آن چشمان گشاد شده لبخند زد. «هر اطلاعاتی که نیاز داری، میتونی مستقیماً از من بپرسی.»
«تو!» دانته با سردرگمی از لیام به دو زیردستش نگاه کرد و فهمید که چه اتفاقی افتاده است. این دو سگ به او خیانت کرده بودند!
"این نتیجه اعتمادم به این احمقای بیمغزه! هاه!"
«هیهی. من نیت بدی ندارم. میتونیم یهجای خصوصیتر بریم تا یکم بحث کاری داشته باشیم؟» لیام به آرامی نیشخندی زد و قبل از اینکه مرد خشمگین از او منتفر شود، چیزهایی را برا...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب باز: تکامل آنلاین را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی



