بازیکن قاتل
قسمت: 20
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
حدود ده دقیقه از تغیان کردن میا در رستوران می گذرد..به دلیل ایجاد آشوب و خرابکاری در رستوران، صاحب رستوران اونها رو بیرون کرد
" خب خب، حالا که میا یکم آروم شده میخوام توضیحات تکمیلی رو بهتون بدم." کوین در پیاده رو نشسته بود و به دیوار تکیه زده بود.
با صدایی آرام ادامه داد: " راستش هنوز هم برای رفتن به سرزمین شب یک مشکل داریم، اینجا به جای ایونتای اصلی که همیشه قبل از شروعشون برامون اعلان میومد، یک چیزی به اسم ایونت جهانی وجود داره..مطمئنم که شما هم اعلانش رو دریافت کردید."
میا و رایان با حرکت سر تایید کردند.
بعد کوین به حرف هایش ادامه داد: " من یک حدسایی میزنم، فکر کنم چیز هایی مثل ویژگی های توی بازی اضافه شدند..برای مثال صورت های فلکی که دقیقا مانند NPC های ماموریت دهنده هستند، به همین دلیل من حدس میزنم که این ایونت های جهانی نیز مانند ایونت های اصلی بازی هستند که با وجود اینکه همه این ماموریت را در یک زمان خاص به صورت هم زمان دریافت می کنند اما پاداشش فقط به یک نفر یا یک گروه که ایونت را تمام کرده ان میرسد و این ایونت دیگر تکرار نمی شود."
میا با دقت به حرف های کوین گوش میداد در حالی که رایان هنوز با افسوس در حال نگاه کردن به درون کیف پول خالی اش بود..زیرا مجبور شده بود خسارت رستوران را نیز بپردازد.
رایان پس از اینکه آهی از افسوس کشید گفت: " منم اینطور حدسی زده بودم، اما یه جورایی از اسمش یه نظر میرسه که بر خلاف ایونت های اصلی که هر کس به انتخاب خودش در آن شرکت می کرد، در این ایونت همه مجبور به شرکت هستند."
کوین بی خیال به دیوار تکیه داده بود و در حالی که به جایی خیره شده بود گفت:
" خب، نیازی نیست زیاد به مغزتون فشار بیارید، مگه شما اون اعلان رو دریافت نکردید؟."
رایان با شنیدن حرف کوین توجهش به دو صفحه طلایی رنگی که در هوا معلق بود جلب شد.
[ ایونت جهانی آغاز شد. ]
[ توضیحات ایونت: تا 72 ساعت آینده در مقابل حجوم زامبی ها زنده بمانید.
پاداش موفقیت: ؟؟؟
مجازات شکست: مرگ. ]
×××
به آرامی چشم هایم را باز میکنم...
[ تبریک، شما با موفقیت از آیتم بازگشت استفاده کردید، شما به 23 سال قبل بازگشته اید: سال 2025. ]
" آه، پس موفق شدم..برگشتم به زمانی که..همه چیز از اونجا شروع شد..."
پسر جوانی که به نظر می رسید یک دانش آموز دبیرستانی باشد.
موهای سیاه رنگ و چشمانی قهوه ای رنگ داشت که چهره اغلب پسران ایرانی اینگونه بود.
[ ایونت جهانی آغاز شد ]
توضیحات ایونت: تا 72 ساعت آینده در مقابل حجوم زامبی ها زنده بمانید.
پاداش موفقیت: ؟؟؟
مجازات شکست: مرگ. ]
" آیتمی که در صورت اول شدن در این رویداد به دست میارم خیلی مهمه، پس باید تمام تلاشم رو بکنم."
پسر عینکش را برداش و روی چشمانش گذاشت، در پشط عینک مسطتیلی اش تو چشم درخشان وجود داشت..چشمانی با درخششی تاریک.
" این بار..از همه محافظت میکنم..حتی اگه به قیمت جونم تموم بشه..دیگه فرار نمیکنم!."
[ صورت فلکی " امپراطور دنیای زیرین" با هیجان به شما نگاه می کند و می گوید: خیلی جالبه که یک موجود فانی ضعیف هاله مرگ را دارد. ]
هادس...دوباره هم رو ملاقات کردیم، این بار من ازت سوء استفاده میکنم.
پسر دستانش را مشت کرده بود و مشتش را به سختی می فشرد که نشان از خشم عمیقی داشت که در وجودش پنهان بود...او نسبت به هادس قصد کشت قوی ای داشت..قصدی برای انتقام..اما می دانست که توی این فرصت دوباره وقتی برای انتقام گرفتن ندارد.
" من..آرومم." پسر این را زیر لب زمزمه کرد و سعی کرد خودش را آرام کند..و خوشبختانه موفق شد.
" خب خب، حالا که میا یکم آروم شده میخوام توضیحات تکمیلی رو بهتون بدم." کوین در پیاده رو نشسته بود و به دیوار تکیه زده بود.
با صدایی آرام ادامه داد: " راستش هنوز هم برای رفتن به سرزمین شب یک مشکل داریم، اینجا به جای ایونتای اصلی که همیشه قبل از شروعشون برامون اعلان میومد، یک چیزی به اسم ایونت جهانی وجود داره..مطمئنم که شما هم اعلانش رو دریافت کردید."
میا و رایان با حرکت سر تایید کردند.
بعد کوین به حرف هایش ادامه داد: " من یک حدسایی میزنم، فکر کنم چیز هایی مثل ویژگی های توی بازی اضافه شدند..برای مثال صورت های فلکی که دقیقا مانند NPC های ماموریت دهنده هستند، به همین دلیل من حدس میزنم که این ایونت های جهانی نیز مانند ایونت های اصلی بازی هستند که با وجود اینکه همه این ماموریت را در یک زمان خاص به صورت هم زمان دریافت می کنند اما پاداشش فقط به یک نفر یا یک گروه که ایونت را تمام کرده ان میرسد و این ایونت دیگر تکرار نمی شود."
میا با دقت به حرف های کوین گوش میداد در حالی که رایان هنوز با افسوس در حال نگاه کردن به درون کیف پول خالی اش بود..زیرا مجبور شده بود خسارت رستوران را نیز بپردازد.
رایان پس از اینکه آهی از افسوس کشید گفت: " منم اینطور حدسی زده بودم، اما یه جورایی از اسمش یه نظر میرسه که بر خلاف ایونت های اصلی که هر کس به انتخاب خودش در آن شرکت می کرد، در این ایونت همه مجبور به شرکت هستند."
کوین بی خیال به دیوار تکیه داده بود و در حالی که به جایی خیره شده بود گفت:
" خب، نیازی نیست زیاد به مغزتون فشار بیارید، مگه شما اون اعلان رو دریافت نکردید؟."
رایان با شنیدن حرف کوین توجهش به دو صفحه طلایی رنگی که در هوا معلق بود جلب شد.
[ ایونت جهانی آغاز شد. ]
[ توضیحات ایونت: تا 72 ساعت آینده در مقابل حجوم زامبی ها زنده بمانید.
پاداش موفقیت: ؟؟؟
مجازات شکست: مرگ. ]
×××
به آرامی چشم هایم را باز میکنم...
[ تبریک، شما با موفقیت از آیتم بازگشت استفاده کردید، شما به 23 سال قبل بازگشته اید: سال 2025. ]
" آه، پس موفق شدم..برگشتم به زمانی که..همه چیز از اونجا شروع شد..."
پسر جوانی که به نظر می رسید یک دانش آموز دبیرستانی باشد.
موهای سیاه رنگ و چشمانی قهوه ای رنگ داشت که چهره اغلب پسران ایرانی اینگونه بود.
[ ایونت جهانی آغاز شد ]
توضیحات ایونت: تا 72 ساعت آینده در مقابل حجوم زامبی ها زنده بمانید.
پاداش موفقیت: ؟؟؟
مجازات شکست: مرگ. ]
" آیتمی که در صورت اول شدن در این رویداد به دست میارم خیلی مهمه، پس باید تمام تلاشم رو بکنم."
پسر عینکش را برداش و روی چشمانش گذاشت، در پشط عینک مسطتیلی اش تو چشم درخشان وجود داشت..چشمانی با درخششی تاریک.
" این بار..از همه محافظت میکنم..حتی اگه به قیمت جونم تموم بشه..دیگه فرار نمیکنم!."
[ صورت فلکی " امپراطور دنیای زیرین" با هیجان به شما نگاه می کند و می گوید: خیلی جالبه که یک موجود فانی ضعیف هاله مرگ را دارد. ]
هادس...دوباره هم رو ملاقات کردیم، این بار من ازت سوء استفاده میکنم.
پسر دستانش را مشت کرده بود و مشتش را به سختی می فشرد که نشان از خشم عمیقی داشت که در وجودش پنهان بود...او نسبت به هادس قصد کشت قوی ای داشت..قصدی برای انتقام..اما می دانست که توی این فرصت دوباره وقتی برای انتقام گرفتن ندارد.
" من..آرومم." پسر این را زیر لب زمزمه کرد و سعی کرد خودش را آرام کند..و خوشبختانه موفق شد.
کتابهای تصادفی


