تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 185
قسمت ۱۸۵: تمرکز
نوآ در اتاقی عریض به چند ماده روبهرویش خیره شده بود. در فکر فرو رفته و داشت اتفاقات روز آخر را در ذهنش مرتب میکرد.
فروش هر کدام از لاشهها کمی بیشتر از دو هزار اعتبار برای من سود داشت و همین یعنی ارزش اونا بالاتر از سوزنهای ماه بوده.
به محض اینکه محل اقامت قبلی خود را با آیور ترک کرد، مستقیماً یک کالسکه بهسمت صنف شکارچیان گرفت تا لاشههای موجود در حلقه فضایی خود را بفروشد.
او شصت جانور جادویی رتبه ۳ داشت که چهار سهمیه ماهانهاش را پر میکردند و ده درصد تخفیف برای مادههایی که حاصل از جانوران جادویی بودند به او تعلق میگرفت.
هیچ کس هم از او چیزی در مورد دوریس نپرسید، شکارچیان اغلب برای مدت طولانی ناپدید میشدند.
و حالا اجناس پیش رویش دقیقاً همان چیزی بود که در طبقه دوم صنف خریده بود. البته حتی با وجود تخفیف هم، قیمتشان همچنان بالا بود.
استخونای یک آفتابپرست نامیرای رتبه ۴ و دوتا جوهر جانوری که مجموعا شد بیست هزار اعتبار. اگه نتونم به شکار موجودات رتبه ۴ ملحق بشم، خیلی زود ورشکسته و پولم به آخر میرسه...
حدود بیست استخوان خاکستری به طول هشتاد سانتی متر و دو بطری با مایع قرمز تیره جلویش بود.
آفتابپرست نامیرا یک جانور جادویی عنصر تاریکی و ویژگیهای عجیب و غریب بود. زمانی که محیط برایش فاقد غذای کافی بود، میتوانست وارد حالت مرگ موقت شده و فقط به محض رسیدن طعمه یا افزایش تراکم نفس دوباره زنده میشد.
اسکلت و اندامهای داخلی این موجود برای پروسههای استرسزا مناسب و به راحتی قابل دستکاری بودند، که این مسئله آنها موادی عالی برای سطح فعلی نوآ تبدیل میکردند.
به هر حال آنها اعضای بدن یک موجود رتبه ۴ بودند، تهذیب کنندههای ضعیفتر نمیتوانستند به این راحتی آنها را به کار بگیرند.
فقط قیمت آن استخوانها به ده هزار اعتبار میرسید و به این معنی بود که...
کتابهای تصادفی


