چپتر۳۷۳: اکتشاف

چشمان آیریس بزرگ تیز شد، ده‌ها تیغه ساخته شده از هوای فشرده از بدن او به هر طرف شلیک شد.

اعماق دریا تکان خورد، جریان‌های خروشانی بر اثر حمله او ایجاد شد .

در حالی که آب اطراف او می‌لرزید، آیریس بزرگ تغییرات محیط را به دقت مشاهده کرد.

همه چیز کاملاً عادی به نظر می‌رسید به جز ناحیه کوچکی که به آرامی سوسو می‌زد و با عبور پره‌های باد رنگین کمان از آن عبور می‌کرد.

آیریس این جزئیات را از دست نداد، او در نزدیکی منطقه حرکت کرد و از تمام قدرت ذهن خود برای بررسی آن استفاده کرد.

با این حال، او هیچ چیز عجیبی پیدا نکرد، رنگ‌ها به محض ناپدید شدن تیغه‌ها ناپدید شده بودند.

حمله دیگری انجام شد، او در آن زمان روی آن منطقه متمرکز شد.

رنگ‌های رنگین کمان دوباره ظاهر شدند، به نظر می‌رسید که آیریس قادر به دیدن نوعی گذر از میان آن نورهای ملایم بود.

دستش روی گذرگاه رفت اما هیچ اتفاقی نیفتاد، دست فقط از روی نور‌ها عبور کرد، انگار که اصلاً چیزی آنجا نبود.

«این باید جریان گرمی باشد که سارا پیدا کرده بود. به نظر می‌رسه نوعی گذرگاه بین دو بعده.»

آیریس مانند اکثر تهذیب ‌گران در رده‌های قهرمانانه با تجربه و آگاه بود، او بلافاصله توانست ویژگی‌های آن جریان گرم نامرئی را متوجه شود.

«اما چرا نامرئیه؟ شرایط خاصی برای دیدنش وجود داره؟»

زمینه‌های ارثیه معمولاً قوانین سخت‌گیرانه‌ای با توجه به نیات پدیدآورنده داشتند، دلیل ایجاد آنها معمولاً مربوط به واگذاری یک نوع میراث بود.

تهذیب ‌گران عمر طولانی داشتند اما می‌مردند، بیشترشان نمی‌خواستند در گذر زمان ناپدید شوند یا فراموش شوند، می‌خواستند سخت کوشی و فنون آنها توسط نسل‌های آینده برداشت شود.

با این حال، آنها در مورد وارثان بالقوه خود سختگیر بودند.

زمین‌های ارثیه معمولاً تهذیب ‌گران در رده‌های انسانی را هدف قرار می‌دادند، نه تنها آنها کسانی بودند که بیشتر به تکنیک‌های قدرتمند نیاز داشتند، بلکه شکل ...