فصل ۶۲۴. دانتیان مایع

نوآ تقریباً یک سال وقت صرف کرد تا از مزایایی که بدن جدیدش می‌توانست ارائه دهد، بهره ببرد.

او بیشتر آن دوران را در زمین بایر داغ و سنگلاخی اطراف مرداب لاوا مانده بود، او هیچ مکان دیگری را نمی‌شناخت که بتواند اینقدر روشن و ساکت باشد.

آن دوره ی انزوا برای عادت کردن به نیروی جدید او و ایجاد پیشرفت ‌های لازم در تکنیک ‌های او لازم بود.

او برای کامل کردن ماموریت بعدی خود باید در سرزمین ‌های دشمن به سفرهای زیادی میرفت و کارهای مخاطره آمیز انجام می داد ، او جرأت نمی‌کرد بدون آمادگی به آن ماموریت نزدیک شود.

یک سال بعد از گذشتن از سطح بدنش احساس کرد که چنین آمادگی ‌هایی را به پایان رسانده است.

هنرهای رزمی و تکنیک تهذیب او بهبود یافته بودند و نمودار ‌های برخی از طلسم ‌هایی که به اصلاح آنها علاقمند بود یا برای سبک مبارزه ی او ارزشمند بودند را ترجمه کرده بود.

طلسم لرزش ذهنی و طلسم پنجه ی ‌روح از نظر او لازم بودند.

آنها تنها حملات ذهنی او بودند و او احساس می‌کرد که باید چنین روش تهاجمی قابل اعتمادی را در اولویت قرار دهد.

او همچنین طلسم سیاه‌چاله و طلسم انفجار تاریک را به دلیل کاربرد زیاد و سازگاری ظاهری آنها ترجمه کرده بود.

نوآ همین حالا هم می‌توانست تصور کند که انرژی جذب شده توسط طلسم تدافعی او چگونه می‌تواند به طلسم تهاجمی او سوخت برساند، آنها حتی شکل ‌های مشابهی داشتند!

اما تصمیم گرفته بود که ترجمه ی طلسم حالت اثیری و طلسم منطقه ی مرگ را به آینده واگذار کند.

اولین طلسم در حال حاضر به دلیل قدرت بدنی جدیدش قابل استفاده نبود، او به سادگی نمی‌توانست بدن خود را به اجبار اثیری کند زیرا آن نمودار برای انسان ها ساخته شده بود.

نوآ هنوز مطمئن نبود که در مورد آن چه کند، هرچه نباشد بهترین دفاع او پوستش بود.

از سوی دیگر، طلسم منطقه ی مرگ به سادگی بیش از حد ضعیف بود.

اثرات آن تا حدودی در شرایط خاص مفید بودند، اما مقابله با آنها بسیار آسان بود.

نوآ آن را ترجمه نمی کرد مگر اینکه در مورد اصلاحاتی فکر کند که بتواند آن را مفید کند.

در پایان، او حتی یک آیتم جعل کرده بود که می‌توانست از قدرت بدنش به گونه ای استفاده کند که یک هنر مخفی نمی‌توانست....