تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 789
فصل ۷۸۹ خانه
نوآ پس از بیش از پانزده سال وقت گذراندن در دنیای دیگر، سرانجام از گذرگاه ابعادی عبور کرد تا به سرزمین خود بازگردد.
کشور اوترا در آن دوره به شدت تغییر کرده بود. پوشش گیاهیاش از بین رفته بود و شکافهای مختلفی در زمینی که اکنون بایر بود در اطراف درگاه بزرگ ظاهر شده بود.
با وجود اینکه نیروهای چهارگانه هرگز در تامین انرژی برای حفظ عملکرد آن کوتاهی نکرده بودند، اما خطوط درخشانی که آیتم حکاکی با شکوه را احاطه کرده بود و قادر بود دو سرزمین فانی را به هم متصل کند، آن کشور را بیآب کرده بود. پورتال برای کار کردن به قدرت زیادی نیاز داشت و مناطق اطراف آن باید مصرف باورنکردنی آن را تحمل میکردند.
تعجب آور نخواهد بود اگر کل کشور اوترا در دهههای آینده به یک سرزمین بایر تبدیل شود. به هر حال، واضح بود که تامین انرژی خارجی به پورتال برای جبران اثرات نامطلوب آن کافی نیست و هیچ یک از چهار نیرو تمایلی به بستن آن نداشتند.
قربانی کردن یک ملت برای کل جهان معاملهای بود که هر کسی انجام میداد.
نوآ در حالی که مناطق مجاور را با هوشیاری خود بازرسی میکرد فکر کرد:
–خاندانهای اشرافی کجان؟–
تنها اثری از زندگی که او میتوانست حس کند از اردوگاههای کوچکی بود که توسط چهار سازمان در اطراف آن منطقه ساخته شده بود. به نظر نمیرسید که هیچ کس دیگری در ضلع جنوبی کشور وجود داشته باشد.
نوآ بلافاصله میتوانست بفهمد که اوضاع سیا&سی در آن سالها تغییر کرده است، اما کنجکاوی خود را برای لحظهای فرو نشاند. هایو مطمئناً پس از بازگشت به قاره جدید او را از اخبار جدید مطلع میکرد و باید قبل از درگیر شدن در مبارزات سی&اسی، دانتیان خود را در اولویت قرار میداد.
تهذیبگران بیشتری از درگاه بیرون آمدند، اما نوعی احتیاط، جایگزین هیجانشان شد. در آن دنیا، آنها دیگر یک نیروی مشترک نبودند. برعکس، آنها دشمنانی بودند که متعلق به سازمانهایی بودند که تمام تلاش خود را میکردند تا بر سایرین برتری پیدا کنند.
حتی نوآ هم این تغییر را احساس کرد، مخصوصاً وقتی جون را دید که از گذرگاه بیرون آمد. موانع به وجود آمده از اوضاع سیا&سی آنجا توانسته بود او را تحت تأثیر قرار دهد حتی ا...
کتابهای تصادفی

