فصل ۹۸۹. ولع

سه فرد قدرتمند، بعد از مرگ شیطان ویرانگر، حرکت نکردند. شیطان تعقیبگر صفحه را ذخیره کرد و با نگاه خیره به شاه الباس به متحد خود پیوست.

رهبر سلطنتی‌ها تصمیم میگیرد که وضعیت، چگونه پیش خواهد رفت. آنها می توانستند یک نبرد همه جانبه در آنجا داشته باشند، یا عقب نشینی کرده و به قلمرو مربوطه خود بازگردند.

البته رهبران اتحاد نمی خواستند در آنجا بجنگند. شاه الباس یک حریف سرسخت بود و ذخیره اشیای حکاکی شده او به احتمال زیاد او را در برابر حمله مشترک دو دشمنش زنده نگه می داشت.

این بهترین نتیجه‌ای بود که شیطان تعقیبگر و ارشد بزرگ دایانا می‌توانستند در ذهن خود تصور کنند. این احتمال وجود داشت که شاه الباس بتواند هر دوی آنها را شکست دهد.

علاوه بر این، شورا و هایو از وقفه در خصومت ها بیشترین بهره را خواهند برد. آنها میتوانستند به آرامی خاندان الباس را در امنیت قلمروهایشان سرکوب کنند و در نهایت پس از سقوط سلطنتی‌ها، جنگی را آغاز کنند.

شعله های شاه الباس هر از گاهی نشانه هایی از ناپایداری را نشان می داد. جذب شیطان ویرانگرِ در حال مرگ، یک فرآیند طبیعی نبود و هر افزایش ناگهانی قدرت، معمولاً مستلزم یک دوره تهذیب برای تثبیت پیشرفت ها بود.

رهبر سلطنتی‌ها نتوانست آن ناپایداری ها را سرکوب کند. هر چقدرکه تلاش می کرد، برخی از شعله هایش سوسو می زد و نیروی تخریب شیطان ویرانگر را در این فرآیند بیرون می داد.

افراد قدرتمند متحد، این را نادیده نگرفتند و سعی کردند ریتم ناپایداری ها را به خاطر بسپارند تا در صورت وقوع نبرد، از آن به نفع خود استفاده کنند.

شاه الباس، متوجه نگاه‌های دقیق آنها شد و درحالی که افکار مرموزی ذهنش را پر کردند، قیافه‌اش متفکر شد. به نظر می رسید که او در آن لحظات کوتاه، مشغول انجام محاسبات عمیق بود.

سپس، ناگهان برگشت و رفت تا به سمت قلمرو خود پرواز کند.

شیطان تعقیبگر و ارشد بزرگ دایانا در آن صحنه، نفس راحتی کشیدند. تنها این واقعیت که شاه الباس، فکر جنگ با هر دوی آنها را در نظر گرفته بود، نشانه ای از توانایی او در انجام آن بود.

این دو فرد قدرتمند، نمیتوانستند ارزش واقعی نیروهایی را که توسط موجودی که ب...