فصل 1273 1273. شمار مرده‌ها

نوآ در حالی که در زمین‌های یخ زده می‌دوید فکر کرد: -هشت زیردست، یک اوج رتبه 6ام.

تعداد کشتار در ذهن او هنوز خیلی کم بود بنابراین نمی‌توانست شکار را متوقف کند. نوآ اگر می‌خواست نبرد نهایی با رهبر شبه رتبه 7 را داشته باشد، باید از شر مارهای ابدی بیشتری خلاص می‌شد.

رهبر وقتی دید نوآ را از دست داده از عصبانیت غرش کرد. بدون توانایی‌های خاص، جانوران جادویی نمی‌توانستند حرکات او را دنبال کنند، اما این مانع از تعقیب او نشد.

موجود شبه رتبه 7 در آسمان پرید و دنباله‌ای از یخ ایجاد کرد تا به سمت مکان قبلی نوآ برود. برایش مهم نبود که دیگر نمی‌توانست مهاجم را حس کند. دستیابی به زیردستان سقوط کرده‌اش باعث می‌شد تا زمانی که نوآ دوباره ظهور کند، دست بالا را داشته باشد.

رهبر مارها نمی‌توانست باور کند که نوآ می‌تواند از او پیشی بگیرد. دنبال کردن مسیرهای او در نهایت باعث می‌شود که آن دو با هم روبرو شوند.

نوآ سریع‌تر از قبل پرواز کرد. او می‌دانست که رهبر به دنبال او خواهد آمد، بنابراین باید از آن حمله خود بهترین استفاده را می‌کرد.

او در جریان بازرسی خود از این قاره متوجه شده بود که گروه‌ها‌ی مارها کجا هستند. او اهداف مشخصی داشت و هدفش چیزی بزگتر از فقط انباشت منابع بیشتر بود.

شاهزاده دوم به او فرصت ارزشمندی داده بود و او آن را هدر نمی‌داد. حرص و طمع او می‌توانست منتظر باشد تا دنیا بهبود یابد. الان فقط باید شکار می‌کرد.

ناله‌های رهبر مارها تا داخل بُعدش به او می‌رسید، اما نوآ همچنان بر مأموریت خود متمرکز بود. سطح جدید او به او این امکان را داد که تا زمانی که انرژی بیشتری مصرف کند بتواند سرعت خود را افزایش دهد، اما اگر این به معنای بازسازی جهان باشد، با کمال میل انرژی خود را مصرف می‌کرد.

همچنین، او به سختی نیازی به استفاده از انرژی برای کشتن جانوران ضعیف‌تر داشت. قدرت نبرد او فراتر از آن چیزی رفته بود که جانوران جادویی در صفوف قهرمان بتوانند به آن برسند. او حدس زد که حتی تهذیب‌گران اوج رتبه 6 هم نمی‌توانستند حریف او شوند.

به دست آوردن چنین قدرتی بدون برداشتن حتی یک قدم کوچک به درجات آسمانی باور نکردنی بود. دستاوردهای نوآ با منطق مخالفت می‌کرد و این حتی بهت...