فصل 1340: هیجان انگیز

نوآ چند آزمایش با لباس انجام داد. او باید می فهمید که تا چه مدت می تواند از توانایی پنهان سازی آن استفاده کند و نتیجه او را راضی کرد.

این لباس برای فعال کردن قدرت خود به تاریکی زیادی نیاز داشت، اما پس از تغییر کامل، مصرف آن را لازم نداشت. این کشف نگرانی های نوآ را کاهش داد، زیرا دیگر می تواند آن را مانند یکی از جادوهای خود در نظر بگیرد.

استایل ردا بسیار ساده بود، فشرده و نبرد محور و فاقد هر گونه علامت و الگو. این چیزی نبود جز پارچه سیاهی که به هم پیچیده شده تا لباس های شیک و ساده بسازد.

نوآ پس از گذراندن چند ماه دیگر در غار خود به تهذیب فکر کرد: «بالاخره می‌تونم به سمت سرزمین فروافتگان حرکت کنم».

فرگی به او گفته بود که شهر واگونا را ترک کرده است تا با تیم جدیدش به سمت سرزمین فروافتادگان پرواز کند. آنها از نوآ جلوتر بودند، اما راه رسیدن به آن مکان بسیار طولانی بود، بنابراین او وقت داشت تا به آنها برسد.

ماده تاریکی در بدن فرگی می تواند طلسم شمشیرهای سایه را برای چند دهه تقویت کند و نوآ اگر می خواست تهذیب گر را تحت کنترل خود نگه دارد، باید آن را شارژ کند. در طول سفر، فرصتی برای ملاقات با او وجود دارد و نوآ همیشه می‌تواند حس کند که محدودیت‌هایش چقدر طول می‌کشد.

نوآ به این راحتی جاسوسش را رها نمی‌کند. او موفق شده بود یک خال را وارد آن سازمان مرموز کند و فرگی در نظرش شخص ارزشمندی شده بود.

نوآ حتی پس از به رسمیت شناخته شدن، شخص سیاسی‌ای نشد، بنابراین او می توانست به راحتی از تحریک مظنونان جلوگیری کند. فقط می خواست از فرگی برای تصاحب منابع ارزشمند و رسیدن به مناطق مهم قبل از شناخته شدنش استفاده کند.

سفر طولانی و پرواز در یک خط مستقیم به سمت مقصد آغاز شد. دستبندهای تیم فرگی در نهایت کار خود را متوقف کردند، اما می توانستند کمک کنند تا تابش های آسمان سفید را از سر بگذراند.

نوآ بعدا نوع بهتری از آن‌ها می‌توانست بخرد، اما فعلاً نمی‌خواست سنگ روح ها را هدر دهد. ارز می‌توانست به او کمک کند تا بر چند تنگنا غلبه کند، زیرا قدرت خام داشتند. او می‌خواست آنها را جمع کند تا زمانی که چیز بهتری برای سفر پیدا کند.

دانشی که از کتابخانه به دست آمده بود تصویر کامل...