فصل 1521 1521. حمله

کل معنی و مفهوم موجودیت نوآ می‌توانست مراکز قدرتش را مجبور به رشد کند، می‌توانست با جمع آوری دستاورد از شکست حریفان قدرتمند و دیگر روش‌ها، باعث دگرگونی در خود شود و حتی باعث تکامل مواد گردد.

با این حال در حملات خود هرگز از تمام جاه طلبی‌اَش استفاده نکرد.

ضربات شمشیرش و طلسم‌های او بسیاری از ویژگی‌هایش را در خود جای داده بود، اما هرگز به صورت هماهنگ در یک جا ترکیب نشده بود.

نوآ که برای افزایش ظرفیت ذهنش، خود را مجروح نگه داشته بود، بالاخره به نتیجه رسید.

سرانجام برای بهبود جراحاتش از آتشش استفاده کرد و با خود گفت: «باید از جاه طلبیم برای این حمله استفاده کنم.»

در این حین اسنور و نایت در حال مبارزه با کروکودیل بودند.

این دو به هر روشی که وجود داشت کروکودیل را مشغول نگه می‌داشتند، حتی در بین تبادل حملات، شکاف‌هایی روی شکل اتری این دو ظاهر شد.

جانور درگیر، به تمساح و پتروداکتیل؛ خزنده‌ای پرنده با آرواره‌هایی بلند، شباهت‌هایی داشت.

جانور رتبه هشت، سرعت بالایی داشت و توانایی‌های نژادی آن نبرد را سخت‌تر می‌کرد.

از این رو نایت و اسنور فقط برای رسیدن به جانور به مشکل خورده بودند، چه برسد به پیدا کردن یک موقعیت حمله.

در این اثنا، نوآ در آسمان ایستاده بود تا شعله‌های آتش جراحاتش را بهبود دهد.

با بهبود جراحات، ظرفیت ذهنی‌اش به حالت عادی برگشت و کندتر شد، البته دیگر به ظرفیت کامل آن نیاز نداشت.

حالا نوبت به ساخت چیزی بود که صرفاً برای نابودی استفاده می‌شد.

بنابراین تکنیک استنتاج خود را فعال و به شمشیرش‌هایش نگاه کرد و با خود گفت: -ترکیب نابودی و خلقت توی یه ضربه رو قبلاً یاد گرفتم، اما هیچوقت ترکیبشون به اندازه جاه طلبیم خالص نبود. بیشتر شبیه ویژگی‌هایی بودن که با قوانینم انرژی گرفته بودن.

با فعال شدن تکنیک استنتاج، ذهن نوآ آکنده از افکار تشنه به خون شد و همزمان با آن یک حلقه زرشکی به رنگ خون دریای تاریک ذهنش را روشن کرد.

نوآ با خود گفت: «هرکاریش هم که می‌کردم قرار نبود به این زودی‌ها حرکت نهاییم رو کامل کنم؛ باید بی‌شمار شکست رو تجربه می‌کردم و مهارت‌هام رو تا جایی که به حدشون برسه، تمرین می‌دادم. بعدش قرار بود به راه حل برسم.»

شکل اژدهاگونه‌اَش ناپدید شد و در عوض یک لایه از ماده تاریک ظاهر، و یک زره اهریمنی ایجاد کرد.

زره، تمام پوست بدنش را پوشانده تا از خورندگی زره شیطانی‌ای که بر روی آن می‌آمد، محافظت کند.

نوآ چشمانش را بست و هوشیاری‌اش گسترش یافت، سپس روی کروکودیل متمرکز شد.

حمله نوآ جمجمه آن را سوراخ کر...