فصل 1805. بمب

ارشدان چندین دهه تلاش کردند، اما بالاخره هر چیزی که برای ماموریت لازم بود را آماده کردند. نوآ آزمایشهایش را با بمب تمام کرده بود و پادشاه الباس راهی را پیدا کرده بود که تونل‌های بعدی را به اندازه کافی پایدار کند تا بتوانند همه گروه را از خلا منتقل کند.

بمب نوآ به انرژی خارجی زیادی نیاز نداشت. بیشتر از ماده تاریک خود استفاده می‌کرد، بنابراین فقط زمانی‌که دانتیانش می‌خواست خالی شود، از انرژی عمارت جذب کرد.

این مسئله در مورد شاه الباس صدق نمی‌کرد. کار این ارشد دشوار بود و مجبور بود که یک تونل ابعادی ضعیف را به مسیری تبدیل کند که بتواند یک گروه بزرگ از وجودات رده 8 را از خلأء منتقل کند.

تونل ابعادی فقط تا زمانی که دنیای ضعیفتر رشد می‌کرد باید فشار ارشدها را تحمل می‌کرد. وظیفه پادشاه الباس به یک تقویت فوق‌العاده‌ای نیاز داشت زیرا تونل ابعادی باید پس از ورود گروه همچنان کار می‌کرد.

ذخایر انرژی شافو به ناچار با گذشت زمان در داخل عمارت کاهش یافت. همه افراد داخل سازمان برای تهذیب یا آماده شدن برای مأموریت قریب الوقوع نیاز به قدرت داشتند، بنابراین اژدها مجبور بود انرژی جمع شده در سال‌های گذشته را پخش کند تا به گوشه نشینی‌شان کمک کند.

نوآ و پادشاه الباس بالاخره وقتی‌که از دست آوردهایشان مطمئن شدند، عمارت را ترک کردند و همراه گروه سفر خود را از سر گرفتند. ارشدان وقتی صدای ساختار بزرگ را شنیدند که صحبت می‌کند حس عجیبی بهشان دست داد، اما وقتی که پادشاه الباس آیتم را در حلقه فضایی‌اش گذاشت، موضوع را نادیده گرفتند.

گروه آن‎قدر به خلاء عادت کرده بودند که دیگر به سختی توجه‌شان به اطراف پرت می‌شد. نوآ و قدیس شمشیر معمولاً موجودات خالی را در طول سفر کنترل می‌کردند زیرا ساختار به ندرت می‌توانست با آن‌ها هماهنگ شود، اما پادشاه الباس پس از مدتی که در داخل عمارت سپری شد راه حل بهتری ارائه کرده بود.

پادشاه الباس هرگز اعترافش نمی‌کرد، اما او از شافو الهام گرفته بود تا یک وسیله حمل نیرو بسازد که بتواند چندین ارشد را در خودش جای دهد و همزمان دارای ویژگی...