قسمت ۱۸۹۳: موج

الکساندر بلافاصله آنجا را ترک نکرد، اما همه احساس می‌کردند که زمان رفتن او نزدیک است. او باید مطمئن می‌شد که توانایی‌هایش می‌تواند قدرت سطح تهذیب او را به خوبی نشان دهد. این اطمینان باید پیش از ورودش به مناطق طوفانی حاصل می‌شد؛ حداقل تا جایی که بتواند زنده بماند و فرصت درک عمیق‌تری از توانایی‌ها و قوانینش پیدا کند.

با این حال، این فرآیندی فردی بود که دیگر کارشناسان نمی‌توانستند بر آن تأثیر بگذارند. پایان جلسه، آغازگر دوره‌ای طولانی از گوشه‌گیری شد که با خداحافظی‌ها، دستورات و قول‌هایی دیگر به پایان رسید. الکساندر بلافاصله پس از آن، شهر نارنجی را ترک کرد.

تیم هشت نفره‌ای که از خشکی سیاه خارج شده بود، قدرتمندترین عضو خود را از دست داد، اما هیچ‌کس از این موضوع ناراحت نشد. در واقع، رفتن الکساندر به دیگران انگیزه داد تا بهتر عمل کنند و سریع‌تر به آخرین مرحله سفر تهذیب نزدیک شوند.

هفت نفری که در شهر نارنجی ماندند، می‌دانستند که وجودشان آن‌ها را وادار می‌کند تا از همراه خود الگو بگیرند. ماندن در گروه، زمانی که به رتبه نهم وارد شوند، تنها رشد قوانینشان را کند می‌کرد. این آگاهی که تیم در سال‌های آینده از هم خواهد پاشید، در ذهن ارشدان نقش بسته بود، اما کسی در این باره صحبت نکرد؛ چرا که این امر بخشی طبیعی از سفر تهذیب به حساب می‌آمد.

نوآ در آن سال‌ها به تمرینات یکنواخت خود ادامه داد. او هرگز از پیشرفت‌های آهسته و مداوم لذت نمی‌برد، اما این روند به دلیل نداشتن گزینه‌های بهتر، اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسید.

محیط مناطق طوفانی تنها شامل نیروهای قدرتمندی بود که نوآ نمی‌توانست بر آن‌ها تأثیر بگذارد. مأموریت با حاکمان قدیمی دستاوردی چشمگیر بود، اما همچنین باعث شد که گروه نوآ با محدودیت‌هایشان روبه‌رو شوند. همه به نهایت توان خود رسیدند و حتی الکساندر مجبور شد قدرتی شگفت‌انگیز را تجربه کند تا بر چالش‌های خود غلبه کند. این تهدید، مرزهای قدرت آن‌ها را به نمایش گذاشت و ضعف‌های ذهنی و جسمی آن‌ها را برملا کرد.

وقتی نوآ به گذشته فکر می‌کرد، به نظرش حوادث مربوط به دیگ چندان هم خطرناک نبود. ارواح و قدرت‌های عجیب آن‌ها تهدید اصلی مأموریت محسوب می‌شدند. اما هر چیز دیگری در اطراف آن به سختی چیزی بود که ذهن او به عنوان تهدید قلمداد می‌کرد.

یک تهذیب‌کننده ساده در رتبه نهم و مرحله گازی فقط می‌توانست نوآ را وادار به استفاده کامل از توانش کند، اما در نهایت این همه چیزی بود که می‌توانست انجام دهد. قدرت دوایت ناشی از مقابله‌گرهایی ...