فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

تولد شمشیر شیطانی

قسمت: 2122

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
چپتر2122: باران
گرداب‌ها همچنان انرژی به بستر فلزی دریا می‌فرستادند. بستر دریا لرزید و ترک برداشت، رگ‌هایش گسترش یافت و ساختار داخلی آن تغییر کرد. چیزی عظیم در حال رخ دادن بود و نوآ به عقب رفت تا این رویداد را به طور کامل بررسی کند.
بررسی تغییراتی که در داخل بستر دریا در حال رخ دادن بود، دشوار بود. نوآ تمام تلاش خود را به کار برد و از پتانسیل خود استفاده کرد امّا ذهنش هنوز در حال بهبودی بود و حواسش نتوانست به طور کامل از جاه‌طلبیش بهره‌برداری کند.
علاوه بر این، نوآ کل طبقه را بهبود داده بود بنابراین بستر دریا ویژگی‌های یک شیء حکاکی شده قدرتمند را به دست آورده بود. بیشتر نواحی آن در سطح میانه از رده نهم قرار داشتند بنابراین حواس آشفته نوآ برای نفوذ به آن‌ها با مشکل روبه‌رو شد.
با این­حال، تجربیات نوآ در زمینه موجودات جادویی او را ناامید نکرد. ترک‌هایی که روی سطح بستر دریا ظاهر می‌شدند، به نظر می‌رسید که یک الگو را دنبال می­کنند که نوآ را به یاد یک چهره انداخت و شهود او به ندرت در این مسائل اشتباه می‌کند.
نوآ درحالی­که شروع به عقب‌نشینی بیشتر می‌کرد، پرسید: «هدف این طبقه این بود که موجود زنده‌ای متولد کنه؟ باید حالا آن رو بکشیم؟»
نگرانی‌ها به طور اجتناب‌ناپذیر ظاهر شدند. نوآ نمی‌دانست آیا الزامّات طبقه را قبلاً برآورده کرده است یا خیر امّا نیاز احتمالی به کشتن موجودی که ایجاد کرده بود، مشکلی بزرگ به وجود می‌آورد. او مجبور شده بود تمام ناحیه را به تکامل برساند بنابراین موجودی که پس از ناپدید شدن دریا ظاهر می‌شد، از آنچه که برنامه‌ریزی شده بود، قوی‌تر بود.
ترک‌های بیشتری همچنان باز می‌شدند و رگ‌ها به نظر می‌رسید که در مرکز آن‌ها قرار دارند. دو ردیف از سه ترک در قسمت بالای بستر دریا ظاهر شدند. دو سوراخ بیضوی در مرکز آن شکل گرفت و یک دره عظیم در بخش پایین آن به وجود آمد.
لبه‌های ترک‌ها ثابت نماندند. تکه‌هایی از آن‌ها جدا می‌شدند امّا این همه­ داستان نبود. آن‌ها حتی با اینکه ساختارشان محکم بود، حرکت می‌کردند و تصوراتی که نوآ از قبل داشت، با دیدن آن صحنه‌ها تقویت شد.
«آماده نبرد باشید!» نوآ فریاد زد و کل زرادخانه‌ی او شروع به جمع‌آوری انرژی و تاباندن جاه‌طلبی کرد.
«چی کار کردی؟!» لاک‌پشت رده بالا “زمزمه” کرد و گله‌اش این صدا را تکرار کرد.
نوآ فریاد زد: «من در رو برای طبقه بعدی باز کردم! حالا شروع به استفاده از اون آرایه‌های روی پوسته‌هاتون بکنید.»
رهبر هیچ‌گاه درباره توانایی ذاتی گونه خود صحبت نکرده بود امّا نوآ بدون نیاز به هیچ اشاره‌ای آن را ذکر کرده بود. این رویداد نشانگر تخصص عمیق او در زمینه موجودات جادویی بود امّا لاک‌پشت رده بالا وقتی...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب تولد شمشیر شیطانی را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی