NovelEast

سیستم خوناشامی من

قسمت: 26

تنظیمات

سیستم خون‌آشامی من

چپتر 26: گروه خونی

کوئین با پوشیدن ماسکش به رایلی و دانش‌آموز نزدیک‌تر شد. حواسش بود که از میان درختان حرکت کند.

رایلی درحالی‌که دانش‌آموز را پشت به درخت نگه داشته بود گفت: «هی، دلت کتک می‌خواد؟ همین الان اعتبار رو رد کن!»

«ولی من فقط روزی ده اعتبار گیرم میاد، اونا مال من هستن، این عادلانه نیست.»

رایلی گفت: «دنیا از کی عادلانه بوده؟ افراد بالا رو سرزنش کن که هوای ما رو ندارن.»

کوئین با شنیدن این کلمات، فهمید که رایلی نیز در موقعیت او قرار داشت. او تنها یک کاربر سطح 2 بود و جزو گروه افراد ضعیف محسوب می‌شد که توسط بالادستی‌های خود مورد آزار قرار می‌گرفت، اما به این معنی نبود که می‌توانست این کار را با دیگران نیز تکرار کند.

این هیچ چیز را حل نمی‌کرد.

لایلا تیروکمان خود را بیرون آورد و با فاصله‌ای کم، کوئین را دنبال کرد. لایلا از دفعه قبل می‌دانست که اگر کوئین ماسک به چهره بزند، یعنی قصد دارد عمل کند.

لایلا پرسید: «می‌خوای کمکت کنم؟ دو نفره راحت‌تر می‌شه.»

کوئین گفت: «مشکلی نیست، می‌خوام یه چیزی رو امتحان کنم.»

دفعه قبل او سطح یک بود، اما حالا به سطح دو رسیده و حتی یک مهارت جدید به‌دست آورده بود که می‌خواست آن را امتحان کند و رایلی یک موش آزمایشگاهی عالی بود.

کوئین نزدیک و نزدیک‌تر شد. او امیدوار بود که کار رایلی را با یک ضربه بسازد و حالا که پشتش به او بود، بهترین فرصت بود. بالاخره کوئین به فاصله ضربه‌زدن رسید و در همین لحظه، دانش‌آموزی که پشت به درخت نگه داشته شده بود متوجه کوئین شد.

دانش‌آموز التماس کرد: «لطفا کمکم کن!»

«احمق!»

کوئین درحالی‌که فریاد می‌زد به جلو پرید، به این امید که به اندازه کافی سریع باشد تا پیش از آنکه رایلی مهارت خود را فعال کند، به او ضربه بزند.

اخطارِ دانش‌آموز به رایلی، زمان کافی را به او داد تا مهارتش را فعال کند و بچرخد، اما مشت کوئین سریع بود و با اینکه رایلی دست خود را برای جلوگیری از حمله جلو آورد، مشت کوئین باز هم به شکم رایلی برخورد کرد.

برخورد مانند دفعه قبل بود؛ شکم او محکم بود و کوئین احساس کرد به یک دیوار مشت زده، اما ضربه باز هم توانست کمی به رایلی آسیب برساند. حمله کمی قوی‌تر بود و این‌بار دست کوئین نشکست.

رایلی انگشتان خود را در دهانش قرار داد و سوت زد، سپس گفت: «منتظرت بودم.»

در همین لحظه، دو دانش‌آموز دیگر از پارک به داخل جنگل دویدند.

رایلی گفت: «فکر کردی حریف سه نفر ما می‌شی؟»

کوئین به دو دانش‌آموزی که به سمت آنها می‌دویدند نگاه کرد و در همین لحظه، یک تیر از سمت درخت‌ها به پرواز ...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب سیستم خوناشامی من را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی