همترازی با خدایان
قسمت: 45
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
بعد از خروج از آهنگری، یو وون برگشت و به در نگاه کرد.
بدون هیچ خداحافظیای. این روش هفایستوس برای انجام کارها بود. پیش از این، یو وون فکر میکرد که او فقط یک پیرمرد بی عاطفه و بداخلاق است. با این حال، او در نهایت متوجه شد که اینطور نیست.
«چه الان و چه در آینده، اون همیشه همینطوریه.»
هفایستوس دوستی بود که مدتها بود ندیده بود. و برای یو وون، که به تنهایی به گذشته آمده بود، ملاقات با هفایستوس جوان یک لحظه واقعاً شادی آور بود.
او ناگهان به یاد برخورد گذشته خود با هفایستوس افتاد.
«شمشیرم رو از دست دادم.»
«که اینطور. پس باید یه جدیدش رو برات درست کنم.»
با نزدیک شدن به پایان نبرد با خدایان بیرونی، هفایستوس زمانی که یو وون دست خالی برگشت، سلاح جدیدی برای او ساخت.
آدامانتیوم یا میتریل را فراموش کنید، بزرگترین معدن فلزات در برج به مکانی تبدیل شده بود که حتی سنگ آهن در آن به سختی به دست میآمد. بنابراین یو وون به این فکر کرد که هفایستوس چه نوع سلاحی میتواند برای او بسازد.
اما بعد...
«پیرمرد، این که...»
هفایستوس آن را به سلاحی بسیار بهتر از آنچه یو وون قبلاً داشت تبدیل کرده بود.
او تعجب کرد که هفایستوس موادش را از کجا آورده است.
شمشیری که هفایستوس به او داد از آدامانتیوم ساخته شده بود، و بر اساس آنچه یو وون میدانست، آدامانتیوم بسیار کمی در جهان تقریباً آخرالزمان باقی مانده بود. و این شمشیر...
«چکشت رو آب کردی؟»
دست هفایستوس در باندهای ضخیمی پیچیده شده بود.
یو وون بلافاصله متوجه شد که دستش چگونه مجروح شده است. پس از ذوب چکش برای به دست آوردن مواد لازم، او از مشت خود به عنوان چکش برای کوبیدن شمشیر جدید یو وون استفاده کرده بود.
یو وون پرسید که چرا این کار را کرده و پاسخ او مثل همیشه بود.
«سرم غرغر نکن، خستمه. فقط قبولش کن.»
این چکشی بود که تمام عمرش را با آن گذرانده بود. پس از تبدیل شدن به یک رتبهدار، او هرگز چکش خود را زمین نگذاشت و آهنگری شد که نه تنها در المیپوس، بلکه در کل برج شناخته شده بود.
هفایستوس چکش را ذوب کرده بود تا شمشیر جدیدی برای یو وون بسازد. این گونه بود که یو وون شخصیت واقعی هفایستوس را شناخت.
یو وون قبضه شمشیر را محکم در کمرش گرفت.
از شدت فکر و خیال به سختی به خود آمد. یو وون سرش را به سمت آهنگری هفایستوس پایین انداخت و تعظیم کرد.
«برای همه چیز ممنونم.»
* * *
انواع مختلفی از آزمونها در داخل برج وجود دارد. از تست های فردی که در آن شما باید ماموریت های خاصی را انجام دهید، تا تست های گروهی که در آن باید ماموریت های خاصی را با افراد دیگر انجام دهید، و تست های سناریو که در آن باید پاسخ را در داستان های خاصی که توسط برج ایجاد شده است پیدا کنید.
آزمونها در طبقه 1 همیشه یکسان بود.
[نام: کیم یو وون. بازیکن جدیدی که دوازده روز پیش وارد طبقه اول شده است.]
یک زن الف زیبا با موهای صاف مشکی که طول آن به باسنش میرسید، هنگام گاز گرفتن یک تکه شکلات بزرگ، اطلاعات یو وون را در دستگاه پخش خود بررسی کرد.
او یک رکورد جدید تاریخی را در آموزش ثبت کرد و پتانسیل او به عنوان رتبه S رتبه بندی میشد...
گاز گرفتن
خود شوری، در این رتبهبندی در ردهی ۱۰ هزارم قرار داشت.
او در حالی که به عکس یو وون روی دستگاه پخش خود نگاه میکرد لبخند زد.
«این بار چندتا تازهکار خوب وجود داره.»
چندی پیش، او موفق شده بود با بازیکنی آشنا شود که چشمش را گرفته بود. چیزی که مدت ها بود تجربه نکرده بود.
او یک خون خالص از اولیمپوس و از نوادگان مستقیم فرمانروای آسمانها زئوس بود.
نوادگان اولیمپوس در هر دوره آموزشی در کانون توجه قرار میگیرند. و حال پسر فرمانروای آسمانها به حدی با استعداد است که بسیاری از رتبهدارها به او توجه میکردند.
بنابراین شوری پس از اینکه فکر میکرد که هارگان در این آموزش اول خواهد بود، نتوانست به یو وون علاقه مند نشود.
در مرکز آزمون طبقه 1، یو وون تنها کسی بود که در مرکز کولوسئوم بزرگ ایستاده بود.
شوری فکر کرد: باورم نمیشه که تنهایی بخواد داخل این آزمون شرکت کنه...
اکثر بازیکنان به تنهایی در آزمون شرکت نمیکنند، بلکه «تیمهایی» با افراد هم سطح مهارت خود تشکیل میدهند. دلیل این کار این ساده است. سختی آزمون.
ده بازیکن با مهارت های مختلف قدرتی معادل بیست یا حتی سی نفر داشتند. بنابراین آزمون تیمی با یک ترکیب خوب، آسانتر از بازیکنانی است که تنها هستند.
با این حال...
شوری در حالی که به یو وون نگاه میکرد فکر کرد:«تنها یک دلیل وجود داره که اون به تنهایی شرکت کرده.» به پشتی صندلی تکیه داد و چانه در دست بود. به نظر او هیچ کس نمیتواند در این طبقه با او از نظر قدرت و مهارت برابری کند.
این یک تصمیم واقعا متکبرانه بود، اما شوری آن را یک تصمیم احمقانه نمیدانست. در واقع به نظر او این کار بسیار عاقلانهای بود.
***
مرحلهی نمایانگر طبقه 1، کولوسئوم بود. آن محلی بود که امتحانات طبقه 1 به طور منظم در آن برگزار میشد. همچنین به دلیل مستحکم بودن نامش زبانزد بود. ساختار کولوسئوم به قدری بادوام بود که گاهی اوقات رتبهدارها برای دوئل به طبقه 1 میآمدند.
خوشبختانه این آزمون خیلی راحته.
شینگ-
یو وون شمشیر جدید خود، تیغهی نیمهشب را بیرون کشید.
هدف از آزمون طبقه 1 این بود که بررسی کند آیا فرد قدرت کافی برای از بین بردن حریف انتخابی را دارد یا خیر.
یو وون، مطمئن بود که او در این آزمون موفق خواهد شد.
پس نکته اینجاست، رکورد سان اوگونگ چقدر است؟
[رتبهبندیها:]
[۱: سون اوگونگ - دور 19]
[۲: هرکول - دور 18]
[۳: اودین - دور 18]
[۴: آشورا – دور 17]
[۵:...]
پس از بررسی رتبههای کولوسئوم، یو وون سرش را تکان داد و به رتبه بندی سان اوگونگ نگاه کرد. خیلی بالاتر از حالت اصلی بود.
رکورد قبلی من دور دوازدهم بود.
تست های کولوسئوم بی پایان هستند. یا دقیقترش این بود که هیچ کس تا به حال پایان را ندیده بود.
وقتی دشمنی را شکست میدهید، دشمن بعدی ظاهر میشود و وقتی آن دشمن را شکست میدهید، دشمن بعدی ظاهر میشود و غیره. این یک جریان بی پایان از دشمنان بود.
خوشبختانه، میتوانید در وسط راه تسلیم شوید، یا تا زمانی که اولین دشمن را شکست دهید، میتوانید به طبقه بعدی بروید.
اما از آنجایی که هر چه بیشتر حریفان را شکست دهید میتوانید پاداشهای بهتری دریافت کنید، بازیکنانی که قصد دارند رتبهدار شوند، خود را تحت فشار قرار میدهند و کولوسئوم را تا زمانی که به محدودیتهای خود برسند به چالش میکشند.
[12: هارگان - دور شانزدهم]
یو وون یک نام آشنا دید.
هارگان احتمالاً ابتدا هم تیمی های خود را به طبقهی بعد فرستاده، در حالی که همچنان به چالش کولوسئوم ادامه میداد.
«این یه رکورد خیلی بالاست.»
رسیدن به دور شانزدهم یک رکورد است که یعنی او را جزو صد رتبهدار برتر قرار داده.
یعنی اون به لطف دستکشهای پادشاه صاعقه تونسته رتبهی بالاتری کسب کنه؟ پس اینطوری زودتر از چیزی که انتظار داشتم میتونه از برج بالا بره.
یو وون قبلاً مهارت های هارگان را در طول آموزش و در مبارزه با شغال ها تأیید کرده بود. او در واقع ویژگی های لازم برای ایستادن در بالای برج و تبدیل شدن به پادشاه الیمپوس را داشت. و علاوه بر آن، به لطف رویارویی او با یو وون، او حتی دستکش پادشاه صاعقه را به دست آورده بود که ارزشش دهها هزار امتیاز بود.
حال او مثل ببری بود که بال داشت. و این در مورد هم تیمی های هارگان نیز صدق میکرد.
فکر میکنم به زودی یسری خبرا ازش به گوشم برسه.
هارگان قبل از یو وون شروع به بالا رفتن از برج کرد. یو وون فکر کرد که الان در کدام طبقه است.
خیلی زود به ملاقاتت میام.
[تست اکنون آغاز خواهد شد.]
[لطفاً رقبای خود را شکست دهید.]
با این پیام، دری در انتهای کولوسئوم باز شد.
«کوییی، کوووو»
جینگ
یک ارک بلند قد که زره سنگین به تن و شمشیری در دستش داشت بیرون آمد.
اولین دور کولوسئوم در طبقه اول، جنگجوی اورک بود.
با بیش از دو متر قد، هیولایی چاق و درنده بود. کاملاً متفاوت از اورک های معمولی بود که چاق بودند. نه تنها اندازه او بسیار بزرگتر بود، بلکه بدنش شبیه یک جنگجوی آموزش دیده بود.
این تستی بود که برای سنجش توانایی های فرد به عنوان یک جنگجو با یک جنگجوی اورک طراحی شده بود.
«کویک-»
سرباز اورک به یو وون نگاه کرد.
یو وون از قبل به جنگجوی اورک نزدیک میشد و تیغهی نیمهشب را که از قبل بیرون کشیده بود در دست داشت.
«کواااا»
جنگجوی اورک با دیدن شمشیر در دست یو وون خونخواهی خود را نشان داد.
غرش-
[شمشیر مقدس]
در اطراف شمشیر یو وون، مانایی به رنگ سیاه شروع به جمع شدن کرد و در یک لحظه، شمشیر یو وون به صورت عمودی بدن اورک جنگجو را پاره کرد.
وششش
صدای برش نرم
قطع كردن-!
بدن اورک جنگجو و زره او به دو قسمت تقسیم شد.
بااام
جسد جنگجوی اورک روی زمین افتاد و شمشیری که او میخواست به سمت یو وون بچرخاند در در غبار دفن شد.
[نرخ تکمیل ستارهی بهشتکش ۰.۰۰۸٪ افزایش یافت.]
[شما در آزمون طبقه 1 قبول شدید.]
[آیا میخواهید آزمون بعدی را به چالش بکشید؟]
[آیا میخواهید به طبقه بعدی بروید؟]
پیامی برای یو وون ظاهر شد.
با آن مبارزه، آزمون طبقه 1 تمام شد. برای هر بازیکنی که مهارت شکست دادن یک جنگجوی اورک را داشته باشد، امتحان طبقه اول فقط یک نقطه بازرسی بود که باید از آن عبور میکرد. اما ارزش واقعی آزمون طبقه 1 در جای دیگری نهفته است.
«چالش.»
[شما انتخاب کردید که آزمون بعدی را به چالش بکشید.]
[شروع آزمون دوم.]
فش-
جسد جنگجوی اورک به غبار سیاه تبدیل شد و ناپدید شد.
بلافاصله پس از آن، دری که جنگجوی اورک بیرون آمد دوباره باز شد.
ضربه زدن، ضربه زدن -
قدم های سنگین
«کواااااااع!»
آزمون دوم کولوسئوم شامل دو جنگجوی اورک بود. این آزمون دو برابر سخت تر بود.
با این حال، یو وون از قبل پشت در بود.
وووووش!
یک خط سیاه روی بدن اورکهای جنگجو کشیده شد.
بریدن
سر دو اورک جدا شد و خون به همه جا پاشید.
[نرخ تکمیل ستارهی بهشتکش ۰.۰16٪ افزایش یافت.]
[شما در آزمون طبقه 1 قبول شدید.]
[آیا میخواهید آزمون بعدی را به چالش بکشید؟]
[آیا میخواهید به طبقه بعدی بروید؟]
یک پیام دیگر.
در حالی که به ورودی کولوسئوم نگاه میکرد، یو وون به پیام «چالش» پاسخ داد.
***
شوری که امتحان را تماشا میکرد نتوانست دهانش را بسته نگه دارد.
زمانی که او برای اولین بار یو وون را دید که یک جنگجوی اورک را شکست میدهد، خیلی تحت تأثیر قرار نگرفت ولی وقتی یو وون به دو جنگجوی دیگر اورک ضربه زد، فکر کرد که او هم میتواند این کار را انجام دهد، زیرا این کاری بود که حتی هارگان نیز به راحتی انجام داده بود.
با این حال، همانطور که او آزمونهای سوم و چهارم را پشت سر گذاشت... با هر دوری که یو وون تکمیل میکرد، شوری سرانجام متوجه شد که چه چیزی در مقابلش قرار دارد.
«این...»
قورت دادن-
چشمانش گرد شد و بدون اینکه متوجه شود از روی صندلی بلند شده بود.
«یه لحظهی تاریخی نیست؟»
در تاریخ به ظاهر بیحد و حصر برج، شوری هزاران سال در کولوسئوم ناظر آزمون بود و در این سالها تنها یک نفر وجود داشت که او را به عنوان قویترین مبارز در ذهنش داشت.
اون حتی از سان اوگنگ هم سریعتره!
او شخصی بود که لقب «حکیم بزرگ، برابر با بهشت» را یدک میکشید که به «بودای جنگجو» نیز معروف است، سان اوگونگ.
او کسی بود که بالاترین رکورد را در آزمون طبقه 1 به ثبت رساند و در حال حاضر، یو وون امتحان کولوسئوم را با سرعت بیشتری نسبت به او به پایان رسانده بود.
بووووم!
یو وون به مرکز کولوسئوم سقوط کرد.
در نهمین چالش، دسته ای از اسکلت های زره پوش مانند چوبهای بولینگ به اطراف پرتاب شدند. و درست به همین شکل، چالش دیگری به راحتی تکمیل شد.
یو وون حتی هنوز از مهارت های سنگینش هم استفاده نکرده بود. از آنجایی که او بدون استراحت میجنگید، استقامت و قدرت خود را با دقت مدیریت کرد.
او حتی نگران مبارزهای که در پیش رو داره هم نیست...
او از آن مطمئن بود.
اون چشمش به جایی فراتر از اینجاست.
یو وون با موجودات بزرگ برج مبارزه کرده بود. او در تلاش بود تا از رکوردی که توسط یک رتبهدار برتر ثبت شده بود، پیشی بگیرد.
بنابراین، یو وون به چالش دهم رسید.
کتابهای تصادفی


