همه به غیر من بازگشته هستن
قسمت: 130
فصل ۱۲۹
[......]
[وقتش نرسیده که رتبه حماسی بیرون بیاد؟]
[حتی رتبه افسانهای مورد استقبال فرشتگان در خط مقدم قرار میگیره...!]
البته، حتی در رتبه افسانهای، با توجه به سطح مواد و نتایج حاصل از مانا، تفاوتهای بسیار زیادی وجود داشت، اما حداقل، زره رتبهبندی شده افسانهای که ایلهان ایجاد کرده بود، قطعاً در بین بالاترینها قرار میگرفت.
«خوب، بیاید همینطور تمومش کنیم.»
به همین ترتیب، ساخت لباس چرمی کماندار پیت و دزد فیریا را به پایان رساند. او مفاصل را برای حرکات چابک و ظریف طراحی کرد و آن را به پوست نزدیک کرد، اما همچنین آن را طوری ساخت که با قرار گرفتن فلسهای اژدها از قسمتهای حیاتی بدن به خوبی محافظت شود.
چون دوخت زیادی انجام نشده بود، ردههای آنها منحصربهفرد بود، اما این بهترین کار ایلهان بود، بنابراین نتوانست تغییری در آن ایجاد کند.
«یه شمشیر بزرگ، دو خنجر، یه سپر و.....»
یک کمان. به آن یکی اطمینان داشت. چون در ساخت بالیستاها مهارت بیشتری پیدا کرد و نوار لاستیکی غول پیکری که از تاندونهای کاروس ساخت حتی بهتر از تاندونهای اوروچی بود.
ایلهان فکر کرد که چرا اینطور است، و متوجه شد دلیل این بود که آتش ابدی پس از خوردن پوستهی تخمی که یومیر از آن متولد شده بود، تکامل پیدا کرد. شاید به همین دلیل تمام محصولات ساخته شده از قطعات اژدها بهتر شدند.
«این پسر قایمکی......»
آتش ابدی با ساده لوحی فقط لبهایش را لیسید، گویی میپرسید چه اشتباهی کرده. اگر از چیزی که نمیتوانست حرف بزند عصبانی میشد، فقط خودش را خسته میکرد، بنابراین ایلهان فقط میتوانست به کارش ادامه دهد و فکر کند که این چیز خوبی است.
شاید ارزشش را داشت که آتش ابدی پوسته تخم را بخورد، همانطور که شمشیر بزرگ، خنجر و حتی سپر در رتبه افسانهای قرار گرفتند.
ایل هان که آن وسایل را مرتب میکرد فقط با نگاه کردن به آن احساس خوشبختی میکرد. ایل هان شروع به ساختن کمان از ترازوهای سیاه و سفید، سبک و کشسان و نوار لاستیکی غول پیکر از کاروس کرد.
[عجب کمان قشنگی.]
[ایلهان. چون پیت گفت از تو خوشش اومده تمام تلاشت رو نمیکنی، درسته؟]
«من دگرجنس گرام.»
چه کار دیگری میتوانست بکند؟ آنها زیردستهای او بودند که تا اینجا دنبالش کردند. ایلهان در هنگام ساختن کمان پیت تمام تمرکز خود را به کار گرفت. خجالت میکشید به او یک کمان منحصربهفرد بدهد، در حالی که زره قبلاً یک رتبه منحصربهفرد بود.
فقط با استفاده از اژدهای نفرین شده و تاندونهای آن، کمان در عرض دو ساعت تکمیل شد. کمان و ریسمانی که وقتی در تاریکی پرتاب شوند ناپدید میشوند، به طرز شگفتآوری زیبا بودند، تا جایی که حتی ایل هان، خود خالق، با دیدن آن با تعجب فریاد زد.
«خیلی خوب انجامش دادم؟ این یه رتبه افسانهایه هرچند هنوز با مانا نساختمش.»
[پس همینطوری بهش بده.]
«......نه.»
آن لحظهای بود که میل او به عنوان یک سازنده شعله کشید.
[ایلهان؟]
«خوبه.»
در صورت تردید، بهترین کار این بود که ادامه دهید. ایلهان سنگ جادویی رده چهارم که کاروس رها کرده بود را بیرون آورد.
سنگ جادو به شایستگی سنگی متعلق به یک اژدهای نفرین شده، هالهی شیطانی را از خود ساطع میکرد که اگر مهارت مقاومت در برابر نفرین را نداشت، به دست گرفتن آن برای ایلهان غیرممکن میشد.
«در ازای یه مشت پول یه اسلحه درجه یک افسانهای دادم. اگر نتونم اینقدر برای زیردستهام سرمایه گذاری کنم، کار انجام نمیشه.»
ایلهان سنگ جادو را چنگ زد. از طرف دیگر کمان را گرفت و چشمانش را بست. بعد فکر کرد.
چه چیزی برای کمان مهم بود؟
کشش بند کمان و انعطاف پذیری میله؟ اگر سفتتر میشد، ایلهان میتوانست آن را بکشد، اما پیت حتی نمیتوانست آن را با هر دو دست به درستی بکشد.
استحکام؟ یک ساعت طول میکشد تا یک اژدها این را بشکند. عملکرد به عنوان یک سلاح قبلاً کامل بود. بعد چی؟ چه چیزی بیشتر آن را کامل میکرد؟
نه. همه اشتباه بودند!
«پس همینه.»
ایدهی درست از نقطهای کاملاً غیرمنتظره آمد.
تفکر ایل هان تا الان اشتباه بود. خلق مانا نباید فرآیندی برای ساخت بخشی از یک آیتم باشد! چگونه میتوانست به عنوان یک سازنده چنین فکری کند؟
آهنگری و خلق مانا یکی بودند اما در عین حال متفاوت. او باید روی ساخت یک آیتم بیسابقه از طریق ادغام دو فرآیند عالی تمرکز میکرد.
کمان قبلاً کامل بود. این موقعیت را با استفاده از بهترین موادی که به عنوان آهنگر در اختیار داشت ایجاد کرد.
حالا فقط باید با استفاده از قدرت سنگ جادو، نه به عنوان آهنگر، بلکه یک سازندهی مانا، یک آیتم کامل بسازد!
یا آنطور که میگویند.
همانطور که میخوای وحشیانه بدو.
نور ظاهر شد. نور سیاهی که از منشأ نامعلومی ظاهر شد، کمان، سنگ جادو، ایلهان و کل کارگاه را در بر گرفت. نور، بسیار زیاد بود؛ به حدی که ممکن است برای لحظهای تمام جهان را پوشانده باشد.
[شلیک خدای مرگ، تکمیل شد.]
[مهارت خلق مانا، به سطح ۵۰ رسید. شما میتوانید تواناییهای مواد استفاده شده در خلق مانا را راحتتر به نمایش بگذارید.]
تمام شد - با باز کردن چشمانش دید که کمان سیاه از آغ&وشش خارج شده و در هوا شناور است. نیروی جادویی ساکن در آن تعادل کاملی را تشکیل میداد و فقط با وجود داشتن از ماده پیشی میگرفت.
«حیف شد.»
ایلهان با شاهکاری که برای نسلهای بعد میگذاشت، لبخند تلخی زد. به تجهیزاتی که تا کنون ساخته بود نگاه کرد، و بهویژه به جدیدترین آیتمی که ساخته بود فکر کرد.
«اگه یه قدم بیشتر میرفت شاید اجیس هم اینطور میشد، اما اون موقع نتونستم احساس مناسبی پیدا کنم.»
[با این حال، هنوز جای توسعه داره. اجیس به زودی همینطوری میشه.]
[واقعا زیباست. اینکه قراره به یه الف داده بشه عذاب آوره.......!]
هم انسان و هم فرشتگان بدون نیاز به بررسی جزئیات این مورد مطمئن هستند. این آیتم در میان مواردی که ایلهان تا به حال خلق کرده بود، بهترین بود و احتمالاً تا آیندهای قابل پیشبینی به همین شکل باقی خواهد ماند.
این به این دلیل بود که آنها به خوبی میدانستند این چیزی نیست که بتوان هر روز فقط با مواد، سنگ جادویی و توانایی آهنگر ساخت. همهی شرایط از جمله الهام و وضعیت بدن باید کامل باشد تا امکان چنین چیزی به وجود بیاید.
«بیشتر از همه چیز با افکار کاروس عالی میشه.»
[غیرممکنه. تو تازه طلسم روح رو یاد گرفتی و مهمتر از همه، اون الف نمیتونه فکر اژدها رو تحمل کنه.]
«نه، مشکل اینه که اوروچی افکار کاروس رو خورد.»
[.....]
افکار اوروچی را هنوز به استخوان سیاه بزرگ منتقل نکرده بود. ایلهان برنامه دیگری در دلش اضافه کرد و به آرامی به شاهکارش چنگ زد.
[شلیک خدای مرگ]
[رتبه - حماسی]
[قدرت حمله - ۷,۴۰۰]
[ماندگاری - ۱۲۵۰۰/۱۲۵۰۰]
[محدودیتهای کاربر - رده سوم با کلاس اصلی تیرکمان. قدرت و چابکی بالای ۲۵۰]
[ویژگیها -
۱.تمام تیرها با قدرت قوی یک نفرین آغشته شدهاند.
۲.دقت مطلق.
۳.یک ضربه بحرانی با احتمال ۱۰۰% هنگام حمله به یک حریف ۳ بار رخ میدهد.
۴.با تبدیل جنازه به مردهی متحرک، بر او حکمفرمایی میکند. پس از از بین رفتن جادوی باقی مانده در جسد ناپدید میشود.]
[آهنگری با توانایی که تمام رکوردها را فقط با وجود خود به هم میزند و از بین میبرد، این شاهکار را ساخت. یک آیتم مناسب برای همراهی با یک قهرمان افسانه ای، و در تاریخ همه دنیا ثبت خواهد شد.]
همچون نوری در آسمان متولد شد.
کتابهای تصادفی
