ورود عضویت

نام کامل فارسی: جادوگر خون، بقا در آخرالزمان همراه یک ساکیباس

تذکر: این نقد می‌تونه تا چپتر ۲۰۰ ناول جادوگر خون رو لو بده

هر چقدر بیشتر با شخصیت بای زه‌مین آشنا میشم، بیشتر حس می‌کنم که بسیاری از ما آدم‌ها قهرمانان بقا هستیم و این موضوع چند جنبه‌ی مثبت و منفی داره.
یکی از موضوعاتی که باعث برتری پیدا کردن بای زه مین به بقیه‌ی بازمانده ها میشه، بی‌باکی و نترس بودنش نسبت به “مرگ” هست. این موضوع در کنار بقیه‌ی توانایی‌هایی که در نتیجه‌ی مبارزات خودش به دست میاره، بیشتر هم تبدیل به یک نقطه عطف میشه.
نباید فراموش کنیم که وضعیت آخرالزمانی و به هم خوردن نظم دنیا، باعث شکوفایی فردی مثل بای زمین شده. در دنیای پس از شروع هرج و مرج، دیگه اهمیتی نداره که کی یک زمانی رتبه اول دانشگاه بوده یا تاجر خوبی به شمار میومده. خیلی از مهارت‌ها و رشته‌ها بی معنی میشن.
فرض کنید در دنیای بای زه‌مین حضور داشته باشید و شغل شما پیش از دوره ی هرج و مرج، تدریس علم فلسفه بوده باشه. شما بعد از شروع هرج و مرج، احتمالا شانس زیادی برای زنده موندن نخواهید داشت.

زه‌مین چه دیدگاهی نسبت به زندگی داره؟
زه‌مین دیدگاه‌های بسیار قابل ادراک و ساده‌ای نسبت به زندگی داره که همزاد پنداری کردن باهاشون اصلا کار سختی نیست. زن‌های زیبا به راحتی ذهنشو تحت تاثیر قرار میدن، نسبت به بچه‌ها رحم و عطوفت داره، از آدمایی که کمک نمی‌کنن و صرفا مصرف کننده هستن خوشش نمیاد، خونواده‌شو دوست داره و دنبال زنده موندن و کسب قدرته. این تصویر یک انسان نرمال در دنیای مدرن هم هست.
توی دنیای آخرالزمان هم آدمای سایکوپات و شرور، هنوز همون اندازه غیر معمول و ناخوش آیندن که در دوران پیش از آخرالزمان بودن و آدمای متفکر و پیشرو، همونقدر در حاشیه و ناشناخته هستن که در دوره‌های گذشته هم بودن.
دنیای آخرالزمانی جادوگر خون، صرفا یه جلوه‌ی بدوی از ساز و کار بورژوایی دنیای امروز ماست. توی این دنیا، فقط جلوه و ظاهر اتفاقات و روزمره تغییر کرده و روش‌هایی برای رفع کسالت زندگی ایجاد شده. شما می‌تونید با موجودات عجیب و غریب مبارزه کنید و امتیاز به دست بیارید، می‌تونید با دیگران برای رسیدن به جفت‌های بهتر و بیشتر رقابت کنید و برای رسیدن به امکانات رفاهی بیشتر، از سلامتی و زور بازوی خودتون مایه بذارید.

اهمیت قدرت جفت گیری
یکی از موضوعایی که به طور اغراق آمیزی در جریان این داستان خیلی پر رنگ شده ولی چندان هم از واقعیت زندگی ما دور نیست، قدرت نمایی افراد، در جریان جفت گیری هست. قوانین جفت گیری در دنیای بای زه‌مین، در ظاهر خیلی ساده است. هر کی قدرت بیشتری داشته باشه و بتونه راحت تر از خودش و دیگران مراقبت کنه می‌تونه جفت‌های بهتر و بیشتری رو انتخاب کنه. حالا چه به زور، چه با میل و علاقه‌ی طرفین.
اگه از دید بای زه‌مین به این قضیه نگاه کنیم، موقعیت بسیار فوق العاده و هیجان انگیزی می‌تونه باشه ولی زمانی که از دید یک فرد معمولی، مثل بسیاری از موجودات معمولی که در این داستان حضور دارن به قضیه نگاه کنیم، این قوانین رقابتی و سو‌استفاده‌گرانه در جریان جفت گیری، نشون میده که چقدر نگاه سطحی و استعمارگرانه‌ای به جفت گیری وجود داره.
دوست ندارم که در اینجا نویسنده‌ی این ناول رو سرزنش کنم. اتفاقا این تصویری هست که در واقعیت هم وجود داره. بسیاری از قدرت طلبی‌ها و کشت و کشتارها برای به دست آوردن چیزهای بهتر و بیشتر، صرفا از طرف افرادی صورت می‌گیره که میل بیمارگونه‌ای به جفت‌گیری و افزایش تعداد زوجین دارن.
در یک داستان تخیلی که صرفا برای سرگرم شدن نوشته شده، این موضوع و قوانین پشتش زیاد مهم جلوه نمی‌کنه اما در زندگی واقعی یک فاجعه است که اینقدر با زندگی روزمره‌ی ما ترکیب شده که دیگه نمی‌تونیم تصور کنیم دنیایی بدون آدم‌های زیاده خواه و سو‌استفاده‌گر چجوریه.
این موضوع فقط در مورد افراد مذکر صدق نمی‌کنه. قدرت جفت‌گیری به کمک ویژگی‌های ژنتیکی و ظاهری یا برتری‌های اجتناب ناپذیر دیگه، بر احساسات قلبی ارجحیت بیشتری داره. ما از این مزیت های عمدتا بادآورده استفاده می‌کنیم تا بتونیم برتری خودمون رو به رخ دیگران بکشیم. این چیزی هست که با پررنگ شدن و افراط در داستان جادوگر خون، روی زشت و منزجر کننده‌ی خودشو نشون داد.
مسخره است اما واقعا قدرت جفت گیری در دنیای ما نقش بسیار تعیین کننده‌ای داره، هر چند که به صورت صریح در موردش صحبت نمیشه. این میل، خودش رو در ظاهر یه فرد سخت کوش که بی وقته کار می‌کنه یا فردی که توی زمین‌های بیابونی و در شرایط سخت می‌جنگه پنهان میکنه، ولی اونقدر قوی هست که باعث میشه عمر یک فرد برای تحقق این خواسته هدر بره یا یک فرد تا پای مرگ بره.

لیلیث یه شنونده ی تیزبین و فوق العاده است
وقتی به صورت کلی به نقش لیلیث در داستان نگاه می‌کنیم، اینطور به نظر میاد که اون یه زن اغواگر و سو‌استفاده‌گره که سعی داره نقش مرموزی رو ایفا کنه. قدرتای زیادی داره که اغلب به صورت منفعل هستن و هنوز دخالت زیادی در جریان داستان ندارن.
اما چیزی که لحظات خاص و دوست داشتنی رو رقم میزنه و باعث میشه نگاه ما به لیلیث تغییر کنه، میزان درک و آنالیز دقیقی هست که لیلیث، نسبت به احساسات و رفتارهای بای زه مین و بقیه‌ی کاراکتر‌ها نشون میده. از اونجایی که بای زه‌مین، بیشترین فرصت معاشرت رو با لیلیث داره، ارتباط ذهنی بین این دو، قدرت بیشتری هم داره و من به عنوان یه خواننده می‌تونم این ظرافت رفتاری و میزان ادراک لیلیث رو تحسین کنم.
بای زه‌مین با وجود رفتار به ظاهر سرد و بی تفاوتی که داره، نمی‌تونه در لحظاتی که لیلیث به احساسات درونیش پی می‌بره نوعی واکنش متقابل رو نشون نده و هر بار که لیلیث جمله‌ای با مضمون ادراک و همدلی رو نشون میده، میشه احساس کرد که ارتباط ذهنی بین این دو، قدرت بیشتری پیدا می‌کنه.
لیلیث هنوز سند مستدلی ارائه نکرده که ثابت کنه موجودی خیر‌خواهه و بیشتر ویژگی‌ها و رفتاراش حاکی از سو استفاده‌گر بودنشه. با این وجود، باز هم یه شخصیت دوست داشتنی و قابل تکیه است و در دوران تنهایی بعد از آخرالزمان، جزو بهترین انتخاب‌ها به شمار میاد.

دنیای بعد از آخرالزمان جادوگر خون یا دنیای مدرنی که می‌شناسیم؟
یکی از سوالایی که حین مطالعه‌ی ناول جادوگر خون به ذهنم اومد این بود که: زندگی توی دنیای بعد از آخر الزمان بای زه‌مین چالشی‌تر و عجیب‌تره یا دنیای مدرنی که باهاش رو به رو هستیم؟ یعنی فرم روتینی که بهش عادت کردیم و دستخوش اتفاق چندان تکان دهنده‌ای هم نشده.
همه‌ی اتفاقاتی که این روز‌ها به عنوان اخبار بد در تیتر اخبار دنیای ما هست، چیزایی بودن که بار‌ها در طول تاریخ تکرار شدن و چه بسا ما اتفاقاتی رو داشتیم که خیلی بدتر از اخبار امروزمون بودن.
جوابی که به ذهنم اومد این بود که سر و کله زدن با زندگی در فرم امروزی و عادی خودش به مراتب پیچیده‌تر و سخت‌تر از اونچه هست که در ناول جادوگر خون یا بسیاری از داستان‌های آخرالزمانی توصیف میشه. هر چند این داستان‌ها حاوی صحنه‌های هیجان انگیز و عجیب و غریبی هستن که ما در جریان زندگی روزمره‌مون باهاشون رو به رو نمی‌شیم، اما زندگی کردن و تکامل پیدا کردن در دنیای مدرن هم کم چالش نیست. درسته که ما شمشیر شوان یوان به دست نمی‌گیریم و لیست امتیازاتمون روی شبکه‌ی چشم‌هامون ظاهر نمیشه اما سر و کله زدن با آدم‌ها و پیدا کردن راه‌هایی برای زنده موندن و تجربه‌ی رفاه در دنیای امروز، گاهی سخت‌تر و پیچیده‌تر از دنیای بای زه‌مین هست.

پایان بخش دوم نقد ناول جادوگر خون

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *