ورود عضویت

مصاحبه با مترجم ناول صاعقه تنها راه است

وقتی که کار ویرایش صاعقه رو شروع کردم، خیلی از ترجمه‌اش راضی بودم. ترجمه‌ها بسته به شرایط مترجم ممکنه که با درصدای مختلفی، مشکلات نگارشی داشته باشن. ترجمه‌ی بسیار تر و تمیز این کار، به من این احساسو داد که مترجم، احتمالا از محتوای ناول خوشش اومده و داره با علاقه انجامش میده.
برحسب اتفاق، از انتقادات و بازخوردهایی که در وب انگلیسی نسبت به این ناول وجود داره کمابیش اطلاع داشتم و فکرشو نمیکردم که بعد از انتشار از ناولیست، بتونه مورد استقبال قرار بگیره.
چه مترجم باشید، چه نویسنده و چه یک خواننده، ذهن شما برای من جالبه چون با داستان‌ها سر و کار دارید.
داستان‌ها یکی از کاربردی‌ترین و ساده‌ترین فرم‌های خلق تجربه هستن و مصاحبه با شما فرصتیه تا بیشتر با ذهن انسان‌ها و اونچه که از زندگی می‌خوان آشنا بشم.
هشدار: محتوای این مصاحبه می‌تونه چپترهای ابتدایی این ناول رو لو بده.

اولیس:
به عنوان اولین سوال کنجکاوم که بپرسم چیشد ناول صاعقه تنها راه است رو انتخاب کردی؟ آیا به لحاظ محتوا مزیتی داشت که جذبت کنه یا دلایل دیگه‌ای داشته؟

Kyo:
سلام. خب، اول ماه تصمیم گرفتم یه پروژه رو خودم مدیریت کنم. چندتا گزینه جلوم بود ولی صاعقه تنها راه‌ست بهترینشون بود. از قسمت دوم، خواننده با چیزی روبه‌رو میشه که اصلاً انتظارشو نداره(یا حداقل برای من غیر منتظره بود). واسه همین متوجه شدم این همون کاریه که من باید برم سراغش. بعد از این‌که چند چپتر دیگه خوندم متوجه شدم که داستان غنی و پر محتوایی داره.

اولیس:
سوال دومم اینه که تا اینجا که با داستان همراه شدی و ترجمه‌اش کردی، از ریتم و شخصیت اصلی داستان چه اندازه رضایت داشتی؟ آیا انتقاداتی که نسبت به این ناول بوده رو شنیدی؟ چقدر نقد‌های منفی در موردش صدق میکنن در نظرت؟

Kyo:
فقط می‌تونم بگم عالیه. من خودم طرفدار دو آتیشه مانهوا و مانگا و ناولم‌. و این ناول چیزی داره که من رو به ترجمه کردنش وا می‌داره. یک شخصیت اصلی قوی (که البته هر چند وقت یکبار به خواننده یاداوری می‌کنه که آنچنان هم قوی نیست) با یک هدف مشخص؛ آزادی. در مورد انتقادها، تا الان انتقادهای زیادی در سایت منتشر نشده واسه همین دقیقاً نمی‌دونم.

اولیس:
یه خلاصه از انتقادا بخوام بگم اینه که بعضیا عقیده دارن که جهانبینی شخصیت اول، یه جهانبینی سطحی یا تینیجریه. این انتقادا لزوما تو وب فارسی مطرح نشدن.
ولی خب اینم میشه گفت یه ژانره. ناولایی که دنیا رو از چشم افراد بالغ و بزرگسال نشون میدن با ژانر بزرگسال هم مشخص میشن و اتمسفرشون فرق داره.
پس در نظرت موضوعی نداشته که توی ذوق بزنه. این ناولو به کدوم دسته از خواننده‌ها معرفی میکنی؟ (با توجه به ذائقه‌های مختلفی که وجود داره)

Kyo:
بیش‌تر به خواننده‌هایی که از شخصیت اصلی‌های قدرتمند خوششون میاد که در طول زمان حتی قوی‌تر هم میشن. شاید یک رابطه عاشقانه‌ای هم این وسطا اتفاق بیفته. ولی خب، باید ببینیم چی میشه.

اولیس:
یک موضوعی که حین خوندن این ناول فکرمو مشغول کرد این بود که شخصیت اصلی بیشتر متمایل به فرد گرایی هست. توی اغلب مبارزاتش تا اینجای کار تنها بوده. و منو یاد کارایی انداخت که این روزا در دنیای وب ناول محبوبیت زیادی دارن.
مثلا شخصیت اول «تولد شمشیر شیطانی»، « سیستم خون آشامی من» یا «جادوگر خون» هم تا حدی فردگرا هستن و ما خیلی با دنیای درونیشون درگیر میشیم.
این موضوع به نظرت چقدر همپوشانی داره با روحیات مخاطبا؟ و به نظرت این فرد گرایی خوبه یا بد؟

Kyo:
من خودم شخصاً با این روحیات مشکلی ندارم. ولی بعضیا دوست دارن کار گروهی و اون لحظاتی که شخصیت اصلی با حلقه دوستانش میگذرونه رو ببینن. مشکل اینه‌که گراویس همچین روحیه‌ای نداره‌. درواقع آدم اجتماعی‌ای هستش و از تنهایی متنفره. ولی خب، به‌خاطر یه شرایط خاص(که تو ناول توضیح داده میشه) مجبور به فرد گرایی شده.

اولیس:
نظرت در مورد مبارزه‌ای که گراویس و پدرش با بهشت دارن چیه؟ به نظرت این بهشت نماد چی هست و نویسنده به کمکش خواسته چه انگیزه یا احساساتی رو نشون بده؟

Kyo:
خب با ترجمه کردن چپتر سه شخصاً مخم سوت کشید‌. وقتی قدرت پدرش رو دیدم، متوجه شدم که چرا بهش لقب قوی‌ترین داده شده. به‌نظرم بهشت نماد یک دیکتاتوریه. همه چی رو کنترل می‌کنه و هرکار دلش می‌خواد میکنه و هیچ‌کس هیچ کاری نمی‌تونه کنه. ولی این برای گراویس و پدرش صدق نمی‌کنه.

اولیس:
توصیفت خیلی جالب بود. راستش حین شروع کار، یه جورایی به نظرم ترکیب گنگ و عجیبی بود ولی وقتی که نویسنده در مورد مفهوم کارمای درون این دنیای فانتزی صحبت کرد، نظرم راجب بهشتی که توصیف میکنه تغییر کرد.
صاعقه یک کار اکشن به حساب میاد. میخوام بدونم وقتی یه کار اکشنو شروع میکنی ازش چه توقعاتی داری؟ و اینکه صاعقه چقدر این توقعاتو برآورده کرده؟

Kyo:
کار اکشن باید مبارزت رو به نحو احسنت توصیف کنه. و خب چون اول کاریم، تا الان چندان مبارزه های حماسی‌ای ندیدم ولی من در آینده مطمئن شاهد صحنه‌های اکشن بسیاری خواهیم بود.

اولیس:
خیلی از بچه ها هستن که علاقه دارن کار ترجمه رو با ناول و محصولات مشابهش شروع کنن چون به نظر محتوای جالب و آسونی هم دارن. شما به عنوان فردی که تو این زمینه فعالیت دارید، به کسایی که دوست دارن از این شغل برای بهبود مهارتای خودشون در یادگیری زبان استفاده کنن، توصیه می‌کنید که سمت همچین کاری بیان؟
از سختی‌ها و چالشایی که ممکنه که در ابتدا دیده نشه هم لطفا بگید.

Kyo:
خب می‌دونین، واقعاً تو بهبود دایر لغات کمک می‌کنه. ولی خب از طرف دیگه برای شروع کار به دایر لغات گسترده هم نیاز هست. همچنین فرد باید با اصطلاحات مختلف زبان انگلیسی آشنا باشه. جدا از پیدا کردن وقت کافی و درد مقطعی گردن و کمر، از نظر من این مهم‌ترین چالشه.

اولیس:
تا حالا به این فکر کردی که خودت هم یه ناول بنویسی؟ علاقه شو درون خودت می‌بینی؟

Kyo:
صد در صد. ولی خب، ایده‌های من تیکه تیکه‌ان. حتی اون‌قدر کامل نیستن که بشه بهشون گفت ایده کامل. ولی خب، کی میدونه. شاید یه روزی امتحانش کردم.

اولیس:
بیشتر وسوسه شدی که چه جور ژانرایی رو غربال کنی و به عنوان یه ناول منتشر کنی؟

Kyo:
صد در صد عاشقانه دبیرستانی. شاید یکم لوس به‌نظر برسه ولی این ژانر مورد علاقه من در هر نوع کتابیه. حالا چه رمان طولانی باشه چه مانگا و مانهوا.

اولیس:
جواب غیر منتظره و جالبی بود.
امیدوارم که یه روزی ببینیم که ایده های توی ذهنتو نوشتی و بتونیم بخونیمش.
اگه حرف پایانی‌ای هم داری بهمون بگو

Kyo:
ممنون. به‌عنوان حرف پایانی، دوست دارم یه چیز تاثیرگذار بگم: هیچوقت از خاص بودن دست بر ندارین چون همه از بدو تولد خاصن. پس خاص بودنتون رو حفظ کنید.

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *