باز: تکامل آنلاین
قسمت: 17
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۱۷ - شروع خوش شانس
لیام وقت نداشت به هشدار ها یا چندین اعلان نگاهی بیاندازد وقتی که روی زمین افتاد و مقداری خون سرفه کرد.
«این چیه؟ یجور واکنش متقابله؟ حدس می زنم بدنم هنوز اونقدر قوی نیست که بتونه با حملات روحی مقابله کنه. هوم...»
لیام بیصدا فکر کرد و کمی گوشت بلدرچین بو داده خورد تا استقامت و سلامتی خود را بازیابی کند، که هر دو آنها پس از استفاده از مهارت ضربه روح، بهطور قابلتوجهی کاهش یافته بودند.
«مهارتم قفل شده هوم؟ انگار یه مدت نمی تونم ازش استفاده کنم. خیله خوب. باید خوب باشه، من به هر حال به اون مکان نزدیکم و باید بتونم به زودی مهارت های جدید بدست بیارم.»
لیام مکثی کرد و بعد به عنوان یک فکر ثانویه تمام پوستهها، دندانها و دستههای گوشت گرگ را که باقی مانده بود جمع کرد. مقداری سکه مسی و نقره ای و یک تکه تجهیزات هم که افتاده بود برداشت.
حتی به خود زحمت نداد که نگاهی به آنها بیندازد و همه را در فهرست اموال خود پنهان کرد، گویی آنها زباله هستند. سپس به سرعت در امتداد نهر حرکت کرد. سرعت خود را سریعتر از قبل کرد.
چند مایل دورتر از لیام، دو شخص، آهسته و پیوسته به جلو می دویدند.
«رئیس... چی شد؟؟؟ اون داره میره توی قلمرو گرگ وحشتناک سطح۴ .باید بازم دنبالش کنیم؟ مهارت اختفاء ما، اگه گرگ بوی ما رو حس کنه دیگه به درد نمی خوره.》گوان درحالی که با اکراه، جین وی را دنبال میکرد با لکنت گفت.
پس از اینکه دیدند او چگونه قاتل دیگر را با یک ضربه از بین برده بود، از حمله به لیام دست کشیده بودند.
«بیا فقط منتظر اثرات معجون یا هر چیز دیگه ای باشیم که اون برای دوره استراحت ازش استفاده کرد.» جین وی زمزمه کرد، اگرچه او دیگر مطم...
کتابهای تصادفی
