باز: تکامل آنلاین
قسمت: 59
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۵۹ – جعل مانا
۲ میله مس، ۲ میله قلع، ۱ میله آهن و در آخر ۱ میله برنز. لیام تمام سنگهای معدنی مورد نیاز را به نسبت اضافه کرد و در حین ذوب شدن، چند ساقه گل سنگ نیز اضافه کرد.
جرقهها بهسرعت با مخلوط سنگ معدنی مذاب و رنگ زرشکی گل مخلوط میشدند و برگها به سرعت پخش میشدند و کل مخلوط را قرمز خونی میکردند.
لیام با احتیاط این مخلوط مذاب را گرفت و در قالب شمشیر ریخت. سپس آن را در آب سرد گذاشت و یک بار دیگر آن را قبل از شروع به چکش زدن ریتمیک گرم کرد.
علیرغم اینکه آن را به امانت گرفته بود و فقط برای جعل بود، او همچنان هیجان داشت که یک اسلحه چکشی کمیاب در دست دارد.
او به وضوح صدای ضربان قلبش را در سینه اش میشنید. درست مثل ذهنش، خونش هم به طرز وحشیانه ای در رگ هایش جریان داشت.
دنگ دنگ دنگ
صداهای واضحی در داخل اتاق کاردستی خصوصی طنین انداز شد.
در حالی که لیام همچنان به کوبیدن سنگ معدن ادامه می داد، حرکات او ناگهان کند شد و مکث کرد.
در زندگی قبلی اش، زمانی که برای اولین بار بازی را شروع کرده بود، آهنگری را به عنوان شغل اصلی خود انتخاب کرده بود.
و دستور العملی که او در حال حاضر روی آن کار میکرد، یک دستور نسبتاً معمولی بود. بنابراین او قبلاً این شمشیر خاص را ساخته بود.
در آن زمان، او به دلیل ویژگی های آغازین رقت انگیزش رنج های زیادی کشیده بود. علاوه بر این، او فقط بعداً بازی را شروع کرد، زمانی که این یک چیز بزرگ بود، بنابراین او به شدت عقب بود.
این یکی از دلایلی بود که وقتی اوضاع بدتر شد و در نهایت، حتی برده شخص دیگری شد، خیلی سریع سقوط کرد.
اما در این زندگی، چیزی داشت که قبلاً نداشت ...
کتابهای تصادفی

