فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

باز: تکامل آنلاین

قسمت: 58

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل ۵۸ من میام پیدات میکنم

هنگام صحبت با ان پی سی ها، همیشه بهتر بود تواضع و احترام نشان داده شود، بنابراین لیام نیز کورکورانه این را دنبال می کرد.

ممکن بود که او به ماموریتی از طرف آن مرد نیاز نداشته باشد، اما نمی‌خواست به طور تصادفی از میزان رضایت خود، به خصوص با شخصی از انجمن آهنگر، بکاهد.

بنابراین او سوال واقعی را نادیده گرفت و پاسخی کلی داد در حالی که از کاری که انجام می داد متوقف نشد.

با این حال، به نظر نمی رسید که ارشد به این راحتی او را رها کند. «اونقدر ها هم خوب نیست، نه؟ پس من تعجب می کنم که چطور تونستی این یکی که اینجاست رو بسازی. هاها.»

در میان ده‌ها شمشیر آهنی که در اطراف پراکنده بود، او دستش را دراز کرد و اولین شمشیری را که لیام به کمال ساخته بود بیرون آورد.

لیام یک بار دیگر تعجب کرد. اینجا چه خبر بوده؟

تا آنجا که او می دانست فقط پنج ماموریت مخفی و 2 ماموریت منحصر به فرد در کل پادشاهی گرش وجود دارد.

بنابراین این شخص مقابل او احتمالاً نمی‌توانست شخص مهمی باشد و با این حال، غریزه‌اش چیز دیگری به او می‌گفت.

بر اساس صحبت‌هایشان تا اینجای کار، لیام می‌توانست بگوید که آن مرد به آن سادگی که به نظر می‌رسید نیست.

«از مهربونی شماست که نگاهی به شمشیر من و تکنیک خام آهنگری من بندازید.» تعظیم کرد و بلافاصله سر اصل مطلب رفت. «در صورت امکان، می تونم این محبت رو به نحوی جبران کنم؟»

«ها ها ها. البته، تو میتونی، اما در حال حاضر عجله ای براش نیست. من از قبل می تونم مسیری رو که می‌خوای طی کنی، ببینم. به وقتش میام پیدات کنم.»

لیام حتی فرصتی پیدا نکرد تا سوالی درباره ی آن پاسخ مبهم بپرسد زیرا پیرمرد از قبل، شروع به دور شدن از او کرده بود و به ساختمان برج انجمن آهنگر بر...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب باز: تکامل آنلاین را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی