باز: تکامل آنلاین
قسمت: 64
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۶۴ - تسویه برخی از بدهیها
«این ماموریت عالیه رفیق! اوف من نمیتونم برای دریافت پاداش صبر کنم.»
«آه، برادر. شانست توی این بازی خیلی شگفت انگیزه. من فکر میکنم ما باید اولین نفری باشیم که یه ماموریت زنجیرهای بهدست میاریم. فکر نمیکنم قبلاً هیچ کس دیگهای چنین چیزی رو فعال کرده باشه.»
«آهههه! من روانی شدم! داره مور مورم میشه!»
پنج مرد جوان در یک گروه ایستاده بودند و با گرگهای طاعونزده، جانورانی که تحت تأثیر نوعی بیماری قرار گرفته بودند، میجنگیدند.
مهارت آنها خیلی بد نبود و گروه بندی آنها نیز خوب بود. دو نفر از آنها تانک بوده و دفع تمام حملات وارده را انجام میدادند، یک نفر شفا دهنده و دو نفر باقی مانده مهاجم بودند.
با کمال تعجب، این پنج نفر همان پنج قلدر بودند که همیشه به هم چسبیده بوده و از دوران راهنمایی زندگی لیام را به جهنم تبدیل کرده بودند.
در دوره قبلی او نیز، این افراد یکی از دلایل اصلی زندگی او به عنوان برده بودند و خواهرش عاقبت بدی را متحمل شد.
لیام به افراد زیادی بدهکار بود و قصد نداشت همه آن را به این زودی پس بدهد، اما این افراد تمام تلاش خود را کردند تا این موضوع را به او یادآوری کنند.
پس او کی بود که خواستههای آنها را رد کند؟
بدون اطلاع آن پنج مردی که در حال تعقیب یک میمون طاعونزده بزرگ بودند، در آن لحظه یک شکارچی دیگر آنها را تعقیب میکرد.
لیام صبورانه منتظر ماند. میخواست از این مزه لذت ببرد.
چند ثانیه بعد، تانک با استفاده از [غُرش شاهانه] میمون غول پیکر را تحریک کرد و میمون شروع به دویدن به سمت گروه کرد.
آهههههههههه، اووووووووووووو! اوووو!!! آههههه!
رگبار حملات به سرعت بر روی جانور فرود آمد.
کتابهای تصادفی