فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

باز: تکامل آنلاین

قسمت: 63

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل ۶۳ - من برای یه کاری اینجا هستم

فصل ۶۳ - من برای یه کاری اینجا هستم

«مِی‌مِی. به هردوتون خوش بگذره. من داخل هستم. قبل از خواب در رو درست قفل کن.»

«اممم.» دختر کوچک سرش را تکان داد، در حالی که شن‌یو تلویزیون را روشن کرد و با کنترل از راه دور مشغول بازی بود.

«باشه بعداً هر دوی شما رو می‌بینم.» لیام لبخندی زد و به داخل اتاقش رفت و در را پشت سرش بست.

«مِی‌مِی، برادرت چه کاری انجام میده؟» شن‌یو با کنجکاوی پرسید.

«آه. اون یه گیمر حرفه‌ایه، خواهر.» لبخند غرور آمیزی روی صورت کوچک دختر بود.

«اوه! اون بازی جدیدی رو انجام می‌ده که همه در موردش صحبت می‌کنن؟ من هم به زودی اون رو امتحان می‌کنم! ظاهراً خیلی واقع بینانه است و می‌تونیم حیوونای بامزه‌ای به عنوان حیوونای خونگی داشته باشیم! تو هم بازی رو انجام دادی؟ چطوره؟ اون رو دوست داری؟»

میلین سرش را تکان داد. «ها ها. من نمی‌دونم. ممکنه ماه آینده اون بازی رو شروع کنم.»

آن دو کمی به گفتگو ادامه دادند، پس از آن شن‌یو رفت و میلین همانطور که برادرش به او دستور داده بود در را قفل کرد.

آپارتمان یک آپارتمان ۳ خوابه بود، بنابراین او اکنون فضای مخصوص به خود را داشت و دختر جوان در حالی که به اتاق جدید خود نگاه می‌کرد چهره‌ای پر از لبخند داشت.

همه چیز کاملا نو و براق بود. یک تخت نرم، میز آرایش، میز مطالعه و همچنین یک کامپیوتر رومیزی وجود داشت.

«آهه... برادر همه این‌ها رو خریده؟» عصبی آب دهانش را قورت داد.

چند دقیقه بعد، قیافه‌ای مصمم در چهره‌اش ظاهر شد و سریع کامپیوتر را روشن کرد تا هر آنچه می‌توانست درباره بازی جدید یاد بگیرد.

او نمی‌دانست که قرار است در این کار خوب باشد یا نه، اما می‌خواست تمام تلاش ...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب باز: تکامل آنلاین را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی