فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

باز: تکامل آنلاین

قسمت: 67

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل ۶۷ – منو صدا کردید؟

فصل ۶۷ – منو صدا کردید؟

«درمانگر! نمی‌تونی قبل از هر چیزی محافظت مقدس رو اجرا کنی؟ این حمله آتش لعنتی یه جوری درد میکنه انگار پرت شدم توی گدازه. لعنت به تو!»

«خفه شو من بیشتر از تو صدمه می‌بینم. لعنتی برای چی گریه می‌کنی؟»

«تو خفه شو!»

با تماشای دعوای تانک و مهاجم با هم، درمانگر کم مانده بود صبرش را از دست بدهد. «اگر هر دوی شما ساکت نشید و دست از جنگیدن بر ندارید، من می‌زارم جفتتون بمیرید.»

تانک برگشت و می‌خواست چیزی بگوید که متوجه حضور یک نفر جدید شد. «اون لعنتی کیه؟»

از دو انگشتش برای سوت زدن با صدای بلند استفاده کرد و برای فردی که کمی جلوتر از آن‌ها حرکت می‌کرد دست تکان داد.

«رفیق، ما اینجا داریم کار می‌کنیم. نمی‌بینی؟ برو بیرون!»

لیام لبخند زد. او نیز متوجه آن‌ها شده بود اما آن‌ها باید منتظر بمانند. حریف دیگری پیشاپیش در مقابل او ظاهر شده بود.

«هی نگاه کن بعدی داره میاد. داره با سمندر می‌جنگه. بیایید بریم ازش دزدی کنیم.» دسته‌ای از بازیکنان نیشخند زدند و سریع دویدند.

«احمق. اون فکر کرده تنهایی می‌تونه با یه سمندر سطح ۲۵ مقابله کنه؟»

«حتی کله گنده‌های فهرست هنوز روی سطح ۲۲ موندن و این مرد می‌خواد یه جونور جادویی رو به تنهایی از بین ببره!»

«ها ها ها. انگار خیلی دل و جرعت داره.»

«ها ها ها. خب، یکم دیگه خودش و شجاعتش با هم جزغاله می‌شن.»

پنج بازیکن سرعت خود را کاهش دادند و می‌خواستند لیام قبل از شروع حمله به هیولا ابتدا مصدوم شود و بمیرد.

همچنین، اگر آن‌ها خوش شانس بودند، جانور کمی آسیب می‌دید، بنابراین برای آن‌ها راحت‌تر بود که کار آن را تمام کنند.

اما همین که می‌خواستند سرعت خود را کم کنند، برق درخشانی را دیدند و شمشیر سرخی روی دست مرد ظا...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب باز: تکامل آنلاین را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی