فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

باز: تکامل آنلاین

قسمت: 68

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل ۶۸ - حیوان خانگی جدید قسمت ۱

فصل ۶۸ - حیوان خانگی جدید قسمت ۱

لیام به آرامی زمزمه کرد و در عمق دهانه به سمت چند کوه سرگردان شد. او اخیراً در شرایط روحی بسیار بهتری قرار داشت زیرا به یک کار روزمره که گوشه‌ای از ذهن او را مشغول کرده بود رسیدگی شده بود.

وقتی به کوه نزدیک شد سرعتش را کم کرد. او می‌توانست احساس کند که دما گرم‌تر و داغ‌تر می‌شود.

لیام نفس عمیقی کشید و شروع به دور زدن کوه کرد.

طبق اطلاعاتی که او در مورد این مکان داشت، هیچ ورودی مانند یک غار به این کوه‌ها وجود نداشت، جز یکی در بالای آن.

بنابراین او برای جستجوی این غار حرکت کرد و پس از چند دقیقه بدون هیچ مشکلی توانست آن را پیدا کند. اما چالش واقعی تازه شروع شد.

برای رسیدن به غاری به آن ارتفاع فقط یک راه وجود داشت! و این راه بالا رفتن از کل این کوه لعنتی بود!

لیام دو دستش را به هم مالید و سپس دست راستش را در شکاف کوچکی قرار داد. سپس دست چپش را کمی بالاتر در شکاف دیگری قرار داد و خودش را به سمت بالا هل داد.

بدن او به طور تصادفی از دستور او اطاعت کرد، ماهیچه‌هایش به راحتی وزن او را بالا می‌کشیدند. این واقعاً برای او غافلگیرکننده نبود، اما همچنان او را خوشحال می‌کرد که چنین کاری را به طور معمولی و راحت انجام می‌دهد.

این حتی به نوعی حس رهایی را نیز برای او ایجاد کرد. هر چه بیشتر بالا می‌رفت احساس آرامش بیشتری می‌کرد. سقوط از این ارتفاع مطمئناً به معنای مرگ او بود، اما باز هم بسیار لذت‌بخش بود.

در عرض چند دقیقه، او بدون هیچ مشکلی نیمی از راه را صعود کرده بود. لیام سپس به سرعت یک توت را بیرون آورد و آن را در دهانش انداخت تا کمی انرژی بگیرد.

همه چیز در شرف پیچیده شدن بود. وقتی یک دقیقه دیگر از آن بالا رفت، ناگهان صدای جیغ‌های بلندی به گوش رسید و گروهی از پرندگان به سمت او پایین آمدند.

«باد شکن‌ها!» لیام همانطور که به بالا نگاه می‌کرد غرغر کرد. این‌ها مهاجمان هوایی معمولی بودند که باید در ارتفاع با آن‌ها مقابله می‌کرد.

پرندگان خاکستری مایل به آبی دارای جثه متوسطی مانند سگ‌های معمولی بودند و پرهای آن‌ها تیز و فلزی بود و به همین دلیل نام آن‌ها را باد شکن گذاشته بودند.

چهار پرنده بلافاصله شروع به حمله به لیام کردند و او را از هر طرف احاطه کردند.

روش حمله‌ی آن‌ها خاص به نظر نمی‌رسید، اما قدرت بدنی آن‌ها ستودنی بود و به سرعت خون افراد را می‌ریختند.

لیام از قبل برای این کار آماده بود، بنابراین او نیز بلافاصله شروع به حمله به آن‌ها کرد.

و از آنجایی که او در هوا آویزان بود، قصد نداشت از این به عنوان یک فرصت آموزشی استفاده کند. او به سرعت برخی از مهارت‌های طلسم جادویی خود را انجام داد.

[تیغ یخی]

[گلوله صاعقه]

[توپ آتش]

اعداد صدمه بلافاصله در بالای پرندگان شناور شدند و جرا...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب باز: تکامل آنلاین را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی