باز: تکامل آنلاین
قسمت: 73
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۷۳ - عذاب بهشتی
فصل ۷۳ - عذاب بهشتی
لیام در حالی که جلوتر میرفت تقریباً میتوانست نگاه سوزانی را در پشت خود احساس کند. قرار بود چیزها جالب شود؟
«هه» بیصدا برای خودش نیشخندی زد. برای بدست آوردن سطح در واقع میتوان آن را در جای دیگری بدون جلب توجه زیاد و سادهتر انجام داد، اما سیاهچالها سریعترین و کارآمدترین روش بودند.
علاوه بر این، او برای به پایان رساندن ماموریت خود به روحهای بیشتری نیاز داشت. بنابراین، حتی اگر کسی بخواهد کاری مقابل او کند، بدش نمیآمد.
"برکه مهتاب" سیاهچالی بود که در نزدیکی بخش شمالی جنگلهای اطراف شهر یلکا قرار داشت.
این مکان در واقع قرار بود یک شهر شکوفا در امتداد شهر یلکا باشد، اما در عوض، در حال حاضر سرزمینی متروک بود که توسط ارواح و غولها و انواع موجودات مرده تسخیر شده بود.
این هم یکی از دلایلی بود که لیام چندین بار میخواست این سیاهچال را اجرا کند.
این بازی ویدیویی مانند یک آموزش برای همه بود تا دانش اولیه سطح مورد نظر خود را به دست آورند.
تا اینجا او تا حدودی استفاده از شمشیر و حتی کمی کنترل و تنظیم مانا را درک کرده بود. با این حال، این هنوز حتی به حدی که او میخواست نزدیک هم نشده بود.
شاید او بتواند به یکی از انسانهای قوی تبدیل شود و مانای دنیای پر هرج و مرج را فقط با این مقدار به دست آورد، اما برای مقابله با هیولاهایی که به ناچار ظاهر میشوند، کافی نبود.
هنگامی که او سقوط کرد، این نوع موجودات حیلهگر و بیرحم تازه در حال ظهور بودند و حتی او نمیدانست چقدر بیشتر در انتظارشان است.
او فقط احمق است اگر از این فرصت برای بهدست آوردن هر چیزی که میتوانست استفاده نکند تا در نهایت بتواند بدون توجه به آنچه بر سر راهش...
کتابهای تصادفی
