فصل ۷۷ - ما نباید هیچی رو از دست بدیم

فصل ۷۷ - ما نباید هیچی رو از دست بدیم

لیام با دیدن اینکه همه بدون شروع دعوا در اطراف ایستاده‌اند، لبخندی زد و آرام زمزمه کرد. «چی شده؟»

«لیام! دریاچه ناپدید شد!» تانک با گیجی نگاه کرد.

«ها؟ مگه از قبل مطالب سیاه‌چال رو نخوندی؟ چندین سراب گمراه کننده این اطراف وجود داره.»

«آه... اون... بله اما...» شینسو بی‌حرف دهانش را باز و بسته کرد. آن‌ها واقعاً قبل از ورود به اینجا این موضوع را می‌دانستند، اما هیچ کس انتظار نداشت که همه چیز تا این حد واقع بینانه باشد.

و علاوه بر این، منظره تهاجم عظیم ارواح نالان چیز ترسناکی نبود. تنها لطف نجات دهنده این بود که با دقت کافی می‌توان از حمله این مهاجمین جلوگیری کرد.

«هیون، می‌تونی اختفاء رو روی کل گروه اجرا کنی؟» شینسو با عصبانیت زمزمه کرد. اگرچه این کار ضروری نبود، اما او می‌خواست تا حد امکان از رویارویی با این مهاجمین خودداری کند.

دزد هم سرش را تکان داد و به سرعت مهارت [پارچه‌ی مخفی] را فعال کرد.

او به اندازه کافی خوش شانس بود که این مهارت نادر را به دست آورد که می‌توانست مخفی کاری خود را به اندازه یک دسته کامل از بازیکنان گسترش دهد. هنگامی که تخصص مهارتش افزایش یابد، این تعداد نیز بیشتر می‌شود.

با این حال، همه این‌ها بیهوده بود زیرا یکی از اعضای تیم دست خود را بالا برد و یک توپ آتشین دیگر اجرا کرد و مهاجمین را به سمت خود کشید.

«نههههه!»

هر چهار نفر همزمان فریاد زدند، اما قطار قبلاً ایستگاه را ترک کرده بود.

«چرا داداش چرا؟» شینسو با عجله جلو رفت و سعی کرد پنج‌تا از ده‌ها شبح را به سمت خود بکشد.

«چرا؟ ما نباید هیچ مهاجمی رو از دست بدیم!» لیام طوری که انگار بدیهی است، پاسخ داد. مثل همیشه آرام و مطمئن بود.<...