فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

باز: تکامل آنلاین

قسمت: 76

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل ۷۶ - عجله نداشتید؟

فصل ۷۶ - عجله نداشتید؟

[۲۰ امتیاز تجربه دریافت کردید]

[۲۰ امتیاز تجربه دریافت کردید]

[۲۰ امتیاز تجربه دریافت کردید]

...

...

...

پس از اینکه لیام شروع به فرستادن گلوله‌های آتشین یکی پس از دیگری کرد، مبارزه زیاد طول نکشید و پنج شبح یکی یکی به ذرات نور اختری منفجر شدند.

شینسو و بقیه اعضای تیم برای دیدن این منظره آنقدر شوکه شده بودند که در وهله اول شک کردند که آیا شبح‌ها سراب هستند یا خیر.

اما رشته امتیاز تجربه که بیرون آمد غیرقابل انکار بود، بنابراین آن‌ها فقط می‌توانستند واقعیت خشن را بپذیرند.

این تفاوت بین مهارت آن شخص و مهارت آن‌ها بود، که فراتر از تصورشان قرار داشت.

فوراً، تمام نارضایتی‌های قبلی آن‌ها در مورد آن شخص کاملاً ناپدید شد، گویی قبلاً وجود نداشته، و آن‌ها فقط می‌توانند امیدوار باشند که لیام هیچ کینه‌ای نداشته باشد.

«آهم... قربان...» شینسو به طرز ناخوشایندی سرش را خاراند و می‌خواست چیزی بگوید که لیام لبخند آرامی زد و ناگهان گلوله آتشین دیگری را به بیرون فرستاد و ارواح بیشتری را که در کلبه‌های فرسوده پرسه می‌زدند به سمت خود کشید.

او از قبل حمله به موج بعدی اشباح را آغاز کرده بود!

معمولا، این تانک بود که برای اولین بار به مهاجمین نزدیک می‌شد و موج خشم آن‌ها را متوجه خود می‌کرد، اما لیام بی‌وقفه جلو می‌رفت و شروع به بمباران بی‌وقفه گروه شبح با گلوله‌های آتشین می‌کرد.

شینسو از حالت خلسه خارج شد و برای نجات اوضاع و اصلاح توزیع فشار حمله، به جلو دوید. بقیه هم وحشت کرده و به سرعت شروع به حمله کردند.

«آههه! هیونگ! صبر کن!!!»

لیام آرام خندید. «هوم؟ بچه‌ها یکم قبل به من نگفتید که عجله دارید؟» نگاه‌های رقت انگیز آن‌ها را ن...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب باز: تکامل آنلاین را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی