باز: تکامل آنلاین
قسمت: 127
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 127 – لیام
«ما برای یه ماموریت مهم به این آیتم نیاز داریم. هوم. چطوره بهمون اجازه بدی این دسته معجون رو داشته باشیم؟ میتونی توی مزایدهی بعدی شرکت کنی.» ابراکی زمزمه کرد.
روبرتو طوری به چشمانش را به هم میریزد که انگار با دقت به این موضوع فکر میکند، اما بعد از خنده منفجر شد. «ها ها ها! و چرا باید این کار رو بکنم؟»
چشمان ابراکی تکان خورد اما همچنان صبور بود. او با آرامش و حالتی آرام پاسخ داد و کلماتش را بیان کرد. «چون در این صورت یکی مدیونت میشیم.»
«اوووه!!! اینطوریه؟» روبرتو صدای اغراق آمیزی در آورد. «در این صورت... مجبورم... هوم... هوم... هوم... بزار ببینم... فقط به خرید همه چیز ادامه بدید! ها ها ها ها!»
همه اعضای انجمن جنوویس که در نزدیکی ایستاده بودند نیز شروع به خندیدن کردند.
مشخص بود که طرف مقابل قصد هیچ احترامی به انجمن قاتلان نداشت. در واقع، به نظر میرسید که او حتی قصد دارد آنها را بدون هیچ گونه تحریک علنی تحقیر کند.
ابراکی بیصدا به ایتالیایی که میخندید نگاه کرد و سپس برگشت تا دور شود.
«ما نمیتونیم این کالا رو از دست بدیم. توی مناقصه شرکت کنید. اگه به اون گنج دست پیدا کنیم، انجمنمون میتونه اونا رو نیست و نابود کنه.»
«بنابراین مهم نیست قیمتش چقدر بشه فقط ببریدش.» با صدایی زمزمه کرد که فقط زیردستانش میشنیدند.
چشمان رهبر انجمن قاتل در حالی که بیسر و صدا از دعوا دور میشد، برق سردی میزد و به طرف مقابل اجازه میداد موقتاً برنده شود.
نه فقط این دو، بلکه چندین عضو پنهان انجمن دیگر نیز مخفیانه در سایهها مناقصه میکردند.
مناقصهای که برای چند دقیقه لحظهای راکد شده بود، بار دیگر سرعت خود را افزایش داد و همه را دوباره مضطرب کرد.
تقریبا نیمی از بازیکنان شهر به خانه حراج رفته بودند و همه بسیار محتاط بوده و ...
کتابهای تصادفی

