باز: تکامل آنلاین
قسمت: 131
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 131 – کپسول بازی تحویل داده خواهد شد
شن یو از شوک چشمانش را کاملا باز کرد اما ثانیه بعد آنها را بست و لیام را محکم در آغ*وش گرفت.
به نظر میرسید هنوز با یادآوری خاطره اتفاقی که افتاده بود میلرزد. او حرکت یا تلاشی برای حرکت نکرد.
لیام احساس کرد بدن نرمش به او چسبیده است. پمادهایی که تازه زده بود الان در جاهای مختلفی پخش شده بودند.
لیام نمیدانست که آیا شن یو از عمد این کار را میکند یا نه، اما نمیخواست او را تحقیر کند، با توجه به اینکه او کمی قبل لطف بزرگی به لیام کرده بود.
پس به او پاسخ داد و کمر باریکش را با دستانش گرفت و با بوسهاش همراهی کرده و زبانش را روی زبان دختر لغزاند.
او فقط همین کار را کرد و نه بیشتر.
احساس کرد زن میلرزد و بعد در آغو*شش ذوب میشود.
بدن نرمش بیشتر به او فشرده شد، همانطور که شن یو او را حتی نزدیکتر میکشید و به بوسیدنش با حرارت ادامه میداد.
حرکات او باعث شد دستان لیام به سمت انحنای پیراهنش بروند اما او جلوی خودش را گرفت.
میتوانست خیسی اشکی که از چشمان دختر پایین میریزد را حس کند، بوسه مزهای شور داشت.
به نظر میرسید که او هنوز گریه میکند و به وضوح در وضعیت بسیار آسیب پذیری قرار داشت، کاملاً شوکه شده بود، بنابراین او از بوسیدنش دست کشید و کنار رفت.
شن یو نفس نفس زد و مات و مبهوت به او خیره شد. او زنی زیبا با هیکلی فریبنده بود و حتی چهره گریان او نیز شایان ستایش به نظر میرسید.
لیام چند تار از موهای شن یو را که روی صورتش ریخته بود پشت گوشش گذاشت و آرام از او پرسید. «حالت خوبه؟»
در مواجهه با نگاه صمیمانهاش، شن یو بیشتر متلاطم شد و فکر کردن به اینکه چه اتفاقی ...
کتابهای تصادفی

