باز: تکامل آنلاین
قسمت: 134
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 134 – به هیچ وجه!
لیام سرش را تکان داد و دوباره طوری شروع به راه رفتن کرد که انگار ربطی به او نداشت. «بعدا میتونید با روباه بازی کنید. بیاید اول چیزهای مهم رو تموم کنیم.»
«اووو. این پسر خیلی ناز نیست؟»
«اوه خدای من. برادر، میتونم اون رو نگه دارم؟»
لیام که دید آن دو برنامهای برای گوش دادن به او ندارند آهی کشید. «اگه هر دوی شما سریع منو دنبال نکنید، میتونید بازی رو تنهایی انجام بدین.»
«آه نه. ببخشید.»
«داداش تو خیلی بدی!»
از آنجایی که به نظر میرسید عجله دارد، دو زن به سرعت او را دنبال کردند، در حالی که هنوز روباه کوچک را محکم در آغ*وش گرفته بودند، آن را مانند توپ به یکدیگر پاس میدادند و موجود ناز را تحسین میکردند.
«داداش اسم این پسر خوشگل چیه؟»
«اون دختره.»
«آه. اشتباه کردم. خدای من. برای همین غمگین به نظر میرسی؟» می می گونههایش را روی خز نرم روباه مالید و با محبت از او پرسید.
لیام به روباهی که توسط دختر له میشد نگاه کرد. جانور به وضوح بهخاطر دلایل دیگری ناراحت بود، اما او به خود زحمتی برای نجات آن نداد.
«داداش اسمش چیه؟» می می دوباره پرسید.
«اسمش؟ روباه رو میگی؟ هنوز اسم نداره.»
«شوخی میکنی دیگه، درسته؟» دختر فوراً جا خورد و طوری به او نگاه کرد که انگار کار وحشتناکی انجام داده است.
«داداش! باید واسش اسم بزاری و دیگه «این» صداش نکنی. با اینکارت احساساتش رو جریحه دار میکنی!»
لیام چشمانش را گرد و به روباهی که در آغ*وش دختر بود نگاه کرد. واضح است که می می متوجه نبود درحال حاضر چه کسی بیشتر به روباه آسیب میرساند.
«باشه. پس خودت واسه این چیزه اسم بزار.»
«اون یه دختره، داداش! یه دختر! اینجوری صداش نکن، آه.» میلین از صحبت کردن با او دست کشید و روباه را بالا نگه داشت. «اسمت چی باید باشه؟ هوم...»
«قرمز کوچولو.»