باز: تکامل آنلاین
قسمت: 139
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 139 – جهان ناعادلانه است
«داداش من دیدم اون پسره با دوتا دختر خوشگله از شهر یلکا رفت بیرون. اون الان بیرون تو جنگله. چیکار کنیم؟»
مردی در گوش میلتون زمزمه کرد که در مقابل انجمن کیمیاگری ایستاده بود.
میلتون برترین بازیکن کیمیاگری در انجمن نیلوفر آبی یا بهتر بگوییم تا چند ثانیه پیش بود.
به دلیل درگیری با استاد انجمن خود، او را مانند یک سگ به حاشیه انداختند.
«لعنتی. همه اینها به خاطر اونه!» میلتون دندان قروچه کرد.
واقعیت این بود که او چیزی را می دانست که در حال حاضر هیچ کس دیگری در بازی نمی دانست!
او می دانست معجون مقاومت در برابر آتش را چه کسی ساخته است!
در حقیقت، او این را به طور تصادفی فهمیده بود.
میلتون دوستی داشت که یک مشتری ویژه انجمن کیمیاگری را به دلایل دیگری دنبال می کرد و در این روند، به طور تصادفی به این راز پی برده بود.
اما وقتی او همین را به استاد انجمن خود گفت و اشاره کرد که بازیکن چقدر بودجه خوبی دارد و به همین دلیل می تواند معجون های شگفت انگیزی مانند معجون مقاوم در برابر آتش بسازد، بی رحمانه بیرون رانده شده بود!
آن احمق حتی حرف او را باور نکرد و به سادگی تصور کرد که میخواد سرش کلاه بگذارد!
در این بازی لعنتی بازیکن لایف استایل بودن واقعا سخت بود!
با این حال، زمانی که میلتون از بدشانسی چنین رنجی میبرد، به نظر میرسید که فرد دیگری با آرامش از زندگی خود با دو دختر زیبا در کنارش لذت میبرد.
همین بود!
این همان کاردی بود که به استخوان رسیده بود و میلتون تصمیم گرفت قبل از اینکه او را به استاد سابق خود بسپارد، شخصاً به این احمق درسی بدهد.
یک گروه شش نفره به همراه میلتون با عجله به بیرون شهر یلکا رفتند و به دنبال او بودند.
آنها نیازی به جستجوی طولانی نداشتند زیرا لیام را دیدند که د...
کتابهای تصادفی

