باز: تکامل آنلاین
قسمت: 140
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 140 – اون داره بهش دست میزنه!
شن یو با دیدن مبارزه ی می می به خوبی یک خرگوش را هدف گرفت و به سمت آن دوید. مبارزه او بسیار متفاوت تر بود زیرا مجبور بود شخصاً با خرگوش مقابله کند.
لیام با مشاهده سبک مبارزه او اکنون نگاهش را تغییر داد. لیام به او نیز مانند خواهرش امید زیادی نداشت.
اما او جرأت نداشت حدس بزند، زیرا خواهرش خرگوش ها را یکی پس از دیگری از پهلو می زد.
بنابراین لیام ابتدا در سکوت او را تماشا کرد.
ضربه
شن یو به سمت خرگوش دوید و شمشیری را که در دستانش بود پایین آورد. حرکات او کمی ناشیانه بود و ضربه ی شمشیر کاملا از کنار خرگوش رد شد.
و چون جانور را آزار داده بود، موجود از عصبانیت فریاد کشید و با شاخ به پشت او حمله کرد.
با این حال، شن یو به نظر نمیرسید که ترسی داشته باشد. شاید به این دلیل که با او مقابله می کرد، او شروع به حمله شدیدتر به آن کرد.
بوم! ضربه! بام! ضربه!
در عرض چند ثانیه، ضربات زیادی هم به خرگوش هم به شن یو وارد شد، و دعوا تبدیل به یک جنجال شد.
در نهایت، او مهارت خود را فعال کرد (ضربه رعد و برق) و خرگوش قبل از اینکه مرده به زمین بیفتد فریاد زد.
انگار هیولا از او شاکی بود. این تقلب بود!
شن یو آب دهانش را قورت داد و سکه مسی را برداشت. او همچنین جانور را جمع و آن را در موجودی خود ذخیره کرد.
او چیز زیادی در مورد بازی نخوانده بود اما چیزهایی یاد گرفته بود، بنابراین بر اساس آن می دانست مهارتی به نام آشپزی وجود دارد.
او که یک عشق غذا بود، قبلاً تصمیم گرفته بود این مهارت را بالا ببرد. بنابراین او خرگوش را برای بعد حفظ کرد.
سپس نفس عمیقی کشید و به شمشیر خونین نگاه کرد. این اولین مبارزه او بود و در عین حال بسیار عصبی و هیجان زده بود.
آه. او ناگهان با خود فکر کرد که ...
کتابهای تصادفی

