باز: تکامل آنلاین
قسمت: 282
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
قسمت 282 – نیستی و روح
لیام به سقف خیره شد و بدون اینکه به چیز خاصی فکر کند کمی ذهنش را خالی کرد.
سپس نفس عمیقی کشید و بلند شد و تمام طومارهای پراکنده شده روی زمین را جمع کرد.
او به نوعی راه خود را باز کرده بود و میراث را به دست آورده بود، اما برای درک کامل این کلاس جدید و به نمایش گذاشتن حداکثر پتانسیل آن به آمادگی های زیادی نیاز است.
او همچنین تنها 10 درصد از میراث را در اختیار داشت.
با این وجود... با روحیه بالا، برج پادگان را ترک کرد تا برخی چیزها را امتحان کند و مهارت جدیدی را که به دست آورده بود باز کند.
یک جادوگر روح... این کلاس شامل چه چیزی است؟ لیام در حالی که از برج پادگان و سپس از شهر کوچک بیرون میرفت به این فکر کرد.
»پس برای باز کردن این مهارت [ساختن روح]، اول باید حضور یه روح رو حس کنم؟ چطور باید این کار رو انجام بدم؟»
سرش را برای نگهبانان تکان داد و از کنار آنها به سمت حومه شهر رد شد. او چند سگ شکاری اهریمنی را دید که در آن نزدیکی پرسه می زدند.
»بزار با اینا شروع کنم.»
سگهای اهریمنی فقط سطح 34 بودند، بنابراین لیام کار آنها را با چند توپ آتشین و موجی از گلولههای آتش به پایان رساند.
سپس به سمت اجساد رفت تا آنها را بررسی کند. او برای یک دقیقه به سگ های مرده خیره شد، اما هر چقدر تلاش کرد نتوانست روح یا هر چیز دیگری را حس کند.
آنها زنده بودند و حالا مرده بودند.
تنها تفاوت همین بود.
سپس او گروه دیگری را دید و به سراغ آنها رفت تا بار دیگر آزمایش خود را ادامه دهد. این بار بلافاصله آنها را نکشت.
او به سادگی جلوی حملات آنها را گرفت و آنها را مهار کرد، در حالی که سعی می کرد ببیند آیا چیزی متفاوت را احساس می کند یا خیر. با این حال بار دیگر تلاش های او نتیجه ای نداشت.
تنها چیزی که او احساس می کرد این بود که آنها قصد کشتنش را داشتند، زمانی که آنها به شدت مبارزه کردند، سعی میکردند دندان های خود را در گوشت او فرو کن...
کتابهای تصادفی

