باز: تکامل آنلاین
قسمت: 306
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۳۰۶: شیاطین در مقابل الفهای تاریکی
با دیدن ماسک مشکی معروف و فردی که آن را به تن داشت همه شوکه شدند.
قبل از این مرحله، همه چیز صرفاً یک حدس بود، اما این ماسک سیاه چیزی بود که در عین حال هم معروف و هم بدنام بود.
شاید دیگران ندانند این کیست اما انجمن میا خیلی خوب میدانست و شن یو و میمی هم این را میدانستند.
«هی! این برادر نیست؟» میمی اولین کسی بود که فریاد زد و سکوت را شکست. «اوه خدای من، برادر همه این شیاطین رو آورده؟»
«خواهر یو، نگاه کن! داداش خیلی عالیه!» چشمانش مثل ستارههای آسمان برق میزدند.
شن یو این را دید و از روی سرگرمی لبخند زد.
اما میمی به همین جا بسنده نکرد، سریع برگشت و در گروه به اطراف نگاه کرد. «اون شخص کجاست؟ کی گفته برادرم رهبر خوبی نیست؟»
«برو بیرون! برو بیرون!»
«کی گفته برادرم توانایی نداره؟»
«میتونی الان ببینی؟»
شن یو بهسرعت از خنده خودداری کرد و دختر پر سروصدا را کنار کشید. «بس کن میمی. ما نباید اینطوری همتیمیهای خودمون رو مسخره کنیم.»
«درضمن ما وسط مبارزه هستیم!»
گونههایش را نیشگون گرفت و درست مثل لیام به پیشانیاش ضربه زد و هر دو قهقهه زدند و به هم نگاه کردند.
بقیه گروه جرأت نکردند چیز دیگری بگویند و در سکوت نگاهشان را بهسمت دیگری دوختند و همه خودشان را مشغول کارشان کردند.
حالا که حداقل تا حدودی از اتفاقات کاملاً آگاه بودند، همه به حرکاتشان بسیار مطمئن بودند.
آنها بهطور کامل شیاطین را نادیده گرفتند و شروع به کشتن الفهای تاریکی کردند.
بازیکنان نزدیک زن و تانکها روی آن الفها در مرزها تمرکز کردند.
و مهاجمان و جادوگران دوربرد روی کسانی که در عقب و در مرکز بودند تمرکز کردند و آخرین ذرات سلامتی را کاهش دادند.
به این ترتیب آنه...
کتابهای تصادفی
