فصل ۳۱۴: بالاخره نبرد به پایان رسید؟

ژنرال الف ‌تاریکی خُرخُر کرد و برای حمله­ی بعدی به سمت راست رفت و بدنش را پیچاند و تیر شمشیر عظیمی به بیرون فرستاد.

لیام فوراً فهمید که نمی­تواند این را مسدود کند.

از این رو به زیر دستش فرمان داد تا سپرش شود و بار اصلی حمله را بر عهده بگیرد و هم­زمان، شن‌یو نیز الف‌تاریکی را که تحت کنترل او بود در مسیر حملات قرار داد.

زنرال زن الف‌ تاریکی توانست رفیقش را در مسیر حمله ببیند، اما او قبلاً حمله شمشیر را رها کرده بود و نتوانست آن را عقب بکشد یا ضربه آن را کاهش دهد.

انفجار!

الف ‌تاریکی تحت اثر اغوا مانند خاک در اثر ضربه به کناری پرتاب شد و زن متوجه شد چه اتفاقی افتاده است.

ژنرال زن با عصبانیت به زبانی که هیچ­کس نمی­فهمید فریاد زد و شروع به فرستادن چندین تیر شمشیر دیوانه­وار به چپ و راست بدون توقف کرد.

او دیوانه شده بود، زیرا هر کاری که انجام می­داد به نحوی بد پیش می­رفت و نمی­توانست دلیل آن را بفهمد.

«از مسیر تیرها برید کنار!» لیام بلافاصله فریاد زد. این تیرهای شمشیر خشن چیزی نبود که بتوانند از عهده­ی آن برآیند.

شن‌یو و شین‌شو به سرعت دور شدند. با این حال، لیام در مرکز همه حملات محکم ایستاد.

نه به این دلیل که او توانایی دفاع در برابر این حملات متعدد را داشت، بلکه به این دلیل که…

یک نفر در عقب توانایی استفاده از تمام این حملات را داشت!

«آینه آسمانی!» میا فریاد زد.

برخلاف لیام، بیشتر طلسم‌های او هنوز با کمک سیستم فعال می‌شدند، بنابراین او ترفندهای بسیار بیشتری در آستین خود داشت.

مانا هزینه زیادی داشت و دوره استراحت بزرگی هم داشت. با این وجود، در این مورد خاص بسیار ارزشمند بود زیرا کاملاً مطابقت داشت.

آینه‌ای بزرگ از هوای رقیق ظاهر شد و در تاریکی که محل را فرا گرفته بود خودنمایی می­کرد.

درست مقابل لیام در نقطه­ای حساس ظاهر شد و همه حملات را به سمت مالکشان منعکس کرد.

ضربه ضربه ضربه

صدای ...