فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

باز: تکامل آنلاین

قسمت: 315

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل ۳۱۵: تیم جستجو بسیج می‌شود!

لیام پس از دور شدن از محل نبرد، دور خود چرخید و وارد محوطه­ی دشمن شد.

این سرزمین‌ها در واقع هنوز در محدوده­ی پادشاهی گِرش بود. با این حال، در حال حاضر آنها ممکن است که در قلمرو الف‌تاریکی باشند.

با چیز‌‌هایی که او می‌دانست، ممکن است الف‌های تاریکی بیشتری در اینجا وجود داشته باشد، شاید منتظر یک لحظه مناسب برای حمله باشند یا شاید حتی قصد شرکت در جنگ را نداشته باشند، زیرا آنها دلایل دیگری برای حضور در آنجا داشتند.

لیام قصد داشت در مورد این چیزها نیز جستجو کند تا برنامه‌های خود را بر اساس آن انجام دهد.

صرف­نظر از آنچه پیش روی او بود، این واقعیت که آنها موفق شده بودند با بخش قابل توجهی از اردوگاه الف‌تاریکی مقابله کنند، تغییری نمی­کرد.

لیام خودش را ثابت نگه داشت و به آرامی به اطراف نگاه کرد.

هنوز چند ده الف‌ تاریکی بین سربازان ان‌پی‌سی انسانی از پادشاهی دیگر وجود داشت که به شدت در میدان نبرد می‌جنگیدند.

حالا که لیام در آن سوی جنگ بود، توانست وضعیت کلی را بهتر ببیند.

لحظه‌ای وقت گذاشت و همه چیز را از این طرف مشاهده کرد و سپس لب‌هایش به صورت یک پوزخند کوچک جمع شد.

بله! آنها قطعاً برنده­ی این نبرد بودند!

او آهی کشید و سپس به حرکت خود ادامه داد و اکنون از صحنه مبارزه و نبرد شدید دور شده بود.

مه سیاه نیز نازک شد و آرام آرام، دود، خاک، غرش‌ها و فریادهای نبرد نیز فروکش کرد.

او بالاخره توانسته بود منطقه­ی تخریب را ترک کند.

نبرد چشم­انداز را کاملاً ویران کرده و آن را غیرقابل تشخیص کرده بود.

درختان، جنگل‌ها، همه سرسبزی‌ها و حتی تپه‌های کوچک نابود شده بودند و اکنون فقط یک زمین بایر به جای آن وجود داشت.

نه اینکه این طرف بهتر باشد.

از آنجایی که الف‌های تاریکی قبلاً وقت داشتند در این قلمرو هر کاری که می‌خواستند انجام دادند، این سرزمین‌ها نیز شبیه محل میدان جنگ بودند.

این زمین­ها خشک، کِسِل­ کننده و کسالت­بار بودند، گویی زندگی از آنها مکیده شده بود. لیام لحظه‌ای مکث کرد و جلوی پیش­روی خود را گرفت.

در عوض، او شروع به نگاه کردن به اطراف همان منطقه کرد.

دلیلش این بود که در کمال تعجب، غیر از در محل نبرد، الف‌های تاریکی دیگری وجود نداشت.

او با حداکثر سرعت ممکن حرکت کرد و تمام منطقه را گشت، اما نتوانست هیچ الف تاریکی یا حتی انسان دیگری را برای آن موضوع پیدا کند.

هر کس اینجا بود قبلاً در نبرد شرکت کرده بود.

حتی یک روح تنها در هیچ کجای اطرافش نبود و قطعاً دیگر الف‌های تاریکی نیز در اینجا وجود نداشتند.

«همینه. این اون رو تأیید می­کنه.» لیام از حقایقی که مشاهده کرد به یک نتیجه رسید.

هیچ واحد بزرگی از الف‌های تاریکی یا سربازان ان‌پی‌سی ی...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب باز: تکامل آنلاین را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی