فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

باز: تکامل آنلاین

قسمت: 349

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل ۳۴۹ - پیشرفت؟

لیام مشت‌هایش را از روی هیجان گره کرد. او می‌دانست که در مرحله بعد چه کاری باید انجام دهد. وقت درو کردن امتیازات بود.

پوزخندی زد و به جلو خم شد تا روباه کوچولویی را که بی صدا گوشت تازه خرس را می خورد بگیرد‌.

حالا که فکرش را کرد سریع نقطه‌ها را به هم وصل کرد. پرخور کوچولو مدام غذا می‌خورد!

«مگه تازه غذا نخوردی؟ چقدر گرسنه‌ای؟»

با شنیدن سخنان او، چهره روباه کوچک بلافاصله تغییر کرد.

از یک لبخند محبت آمیز و شایان ستایش به یک شوک بزرگ و سپس متوجه شدن و به دنبال آن حالتی عبوس، عصبی و رقت‌انگیز تبدیل شد.

لیام لال شده بود. او فقط بدیهیات را بیان کرد پس چرا واکنش این دختر این‌قدر اغراق‌آمیز بود!

«متاسفم متاسفم. من اشتباه گفتم منظورم این بود که چون زیاد نخوردی، الان باید گرسنه باشی. آها‌هاها.»

لیام لبخندی زد و به تشویق روباه کوچولو ادامه داد.

«چطوره این بچه‌ها رو ببری و کمی شکار کنید؟»

«اون‌ها خیلی احمقن هستن و فرق سر و دم‌شون رو نمیدونن. چطوره اون‌ها رو زیر بال و پرت بگیری، ازشون محافظت کن و کشتن رو به اون‌ها آموزش بده؟»

«می‌تونی این کار رو انجام بدی؟»

با دیدن چهره ملایم، لبخند گرم و کلمات ملایمش، چهره لونا فوراً ۱۸۰ درجه چرخید و سرش را با شوق تکان داد و لبخندی درخشان و حبابی روی صورتش داشت.

کیوووو!

یک پیام ذهنی به لیام فرستاد.

[بله ارباب. لونا اون‌ها رو قوی می‌کنه.]

«دختر خوب.»

لیام نیشخندی زد و او را پایین انداخت.

«خیلی دور نشید و اگه خطری وجود داشت، فوراً با من صحبت کن یا پیش من برگردید.»

روباه کوچولو سری تکان داد و سپس بدنش را تاب داد تا با ارتش کوچک ارواح روبرو شود.

کیوووو!

او غرغر کرد و به جانوران طیفی دستور داد که او را دنبال کنند، اما مردگان تنها به لیام پاسخ می‌دادند، بنابراین لیام نیز مجبور شد از پشت لونا برای آن‌ها دست تکان دهد.

سپس گروه به سرعت برای شکار خود حرکت کردند.

لیام رفتن آن‌ها را تماشا کرد و نفس عمیقی بیرون داد. او باید کارهای زیادی انجام دهد و کارهای زیادی را قبل از بازگشت بقیه تمام کند.

چرخید و در جهت مخالف رفت تا خرس‌های بیشتری پیدا کند.

به نظر می‌‌رسید ساختن روح حیوانات سطح ۲۵ در حال حاضر محدودیت او بود زیرا این خود استرس زیادی را بر ذهن و بدن او وارد می‌کرد.

چند ثانیه بعد، لیام یکی دیگر از خرس‌های کوهی تیغ‌دار را دید، و درست زمانی که می‌خواست به سمت آن‌ها حرکت کند، یک گروه دیگر خرس را زدند.

چند توپ آتش از طرفی دیگر روی خرس‌های ...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب باز: تکامل آنلاین را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی