باز: تکامل آنلاین
قسمت: 348
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۳۴۸ - زنده در مقابل مرده
یکی دو ساعت بعد…
لیام که به درختی تکیه داده بود، نفس نفس زد و با خستگی به گروه کوچکی از جانوران طیفی مقابلش خیره شد.
در مجموع ۱۰ مرغ، ۵ خرگوش، ۵ گرگ وحشتناک و ۵ خرس کوهی تیغ دار وجود داشت.
و تک تک آنها خشن و آماده برای مبارزه به نظر میرسیدند.
لیام برخاست، گرد و غبار پشتش را پاک کرد و در اطراف گروه قدم زد و همه جانوران را از بالا تا پایین مشاهده کرد.
هر کدام یک سطح فردی داشتند، و او کاملا مطمئن بود که هر یک از آنها پتانسیل رشد متفاوتی نیز دارند.
سطح مهارت او از زمانی که برای اولین بار ساختن روح را شروع کرد، به طور پیوسته افزایش یافته بود، بنابراین منطقی بود که آخرین ساختههای او قویتر از ساختههای قبلیاش باشد.
لیام دو دور دیگر طی کرد و تمام جانوران را در سکوت بررسی کرد و سپس در جلو ایستاد.
کوسکه در آخرین زندگی خود یک ارتش قوی و شکست ناپذیر از مردگان انسان نما داشت، اما اکنون او با جوجهها، خرگوشها، گرگها و خرسها شروع میکرد.
لیام بی اختیار نیشخندی زد و سرش را تکان داد.
«خب، هر چی باشه. این برای شروع بدی نیست.»
روباه کوچک سفید هم که کنارش ایستاده بود تک تک حرکاتش را تقلید می کرد.
دماغش را بالا گرفت و با پنجههای کوچکش جلو و عقب رفت و به گروه کوچک ارواح چشم دوخت.
کیوووو! تو مثل من خوب نیستی، اما بهتر میشی!
لیام به شیطنتهای او نیشخندی زد و موجود کوچکی را که از کتفش برداشته بود، به پشتش انداخت.
«بیا بریم. وقتشه که یه چیزایی رو امتحان کنیم.»
او به جنگل هجوم آورد و ارواحش او را از نزدیک دنبال کردند و به زودی خرس کوهی دیگری را دیدند.
لونا بلافاصله میخواست این خرس را کباب کند، اما لیام با عجله توپ کوچک خز سفید را از یکی از دمهایش گرفت.
«صبر کن نوبت تو نیست.»
کیوووو!
روباه کوچک بلافاصله اخم کرد.
لیام او را نادی...
کتابهای تصادفی

